معنی دپشوس - جستجوی لغت در جدول جو
دپشوس
پابند، گرفتار
ادامه...
پابند، گرفتار
فرهنگ گویش مازندرانی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دپنوس
متراکم شده، چپانده شده، فرو کرده
ادامه...
متراکم شده، چپانده شده، فرو کرده
فرهنگ گویش مازندرانی
دبشوس
اشیای نامرتب و درهم ریخته، ژولیده
ادامه...
اشیای نامرتب و درهم ریخته، ژولیده
فرهنگ گویش مازندرانی
دپوس
به زور جا دادن چیزی در چیز دیگر، سپوختن
ادامه...
به زور جا دادن چیزی در چیز دیگر، سپوختن
فرهنگ گویش مازندرانی