جدول جو
جدول جو

معنی دوویر - جستجوی لغت در جدول جو

دوویر
(دُ)
دبیر و نویسنده و منشی. (ناظم الاطباء). دبیر و نویسنده و منشی را گویند و دوویر از آن جهت می گویند که به دو هنر آراسته است: یکی هنر فضل و دیگری هنر خط، چه، ویر به معنی هنرباشد. (برهان) (آنندراج) ، استاد و معلم، مدرس زبان. (ناظم الاطباء). و رجوع به دبیر شود
لغت نامه دهخدا
دوویر
دبیر و نویسنده و منشی
تصویری از دوویر
تصویر دوویر
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دویر
تصویر دویر
دبیر، آنکه در دبیرستان شاگردان را درس بدهد، نویسنده، منشی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دوایر
تصویر دوایر
دایره ها، شکل مسطح گردی که همه های نقاط آن از مرکز به یک فاصله باشند، خطوط گرد که دور چیزی را احاطه کرده باشد، پرهون ها، چنبرها، حلقه ها، باتره ها، تبوراک ها، دف ها، محدوده ها، جمع واژۀ دایره
فرهنگ فارسی عمید
(دُ)
جر. و علامت آن این است ’’ و آن را زیر حرف نهند وان (ان ) تلفظ کنند: زید (دن ) . (یادداشت مؤلف). رجوع به جر شود
لغت نامه دهخدا
(دَ یِ)
جمع واژۀ دایره. دایره ها. (ناظم الاطباء). رجوع به دوایر و دایره شود
لغت نامه دهخدا
(یِ)
نام کمونی به بلژیک (هنوت). دارای 104300 تن سکنه
لغت نامه دهخدا
(دُ)
نویسنده و شاعر و منشی و دویر از آن گویند که به دو هنر آراسته باشد. (از آنندراج) (از انجمن آرا). و رجوع به دوویر و دبیر شود
لغت نامه دهخدا
(دَ وَ وی ی)
کس: ما به دووی، نیست در آن کسی. (از منتهی الارب) (ازآنندراج) (از ناظم الاطباء). و رجوع به دوی ّ شود
لغت نامه دهخدا
(دُ)
دهی است از دهستان ایوان بخش گیلان شهرستان شاه آباد. واقع درهزارگزی شمال جوی زر و 1/5هزارگزی شوسۀ شاه آباد به ایلام. سکنۀ آن 250 تن. آب آن از رود کنگیر. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
تصویری از دوایر
تصویر دوایر
جمع دایره، دایره ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دوایر
تصویر دوایر
((دَ یِ))
جمع دایره
فرهنگ فارسی معین