جدول جو
جدول جو

معنی دونچال - جستجوی لغت در جدول جو

دونچال
از توابع گیل خواران شهرستان قائم شهر
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دانیال
تصویر دانیال
(پسرانه)
خدا حاکم من است، نام یکی از چهار پیامبر مذکور در عهد عتیق
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از دون اشل
تصویر دون اشل
دون پایه، کارمند دولت که رتبه ندارد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نونهال
تصویر نونهال
نوجوان، آنکه تازه به سن جوانی رسیده، تازه جوان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دوشمال
تصویر دوشمال
دستمال، حوله، لنگی
فرهنگ فارسی عمید
(دِهْ)
دهی است جزء دهستان شراء پایین بخش وفس شهرستان اراک. واقع در 36هزارگزی جنوب خاوری کمیجان. دارای 708 تن سکنه است. آب آن از رود خانه شراء تأمین می شود. راه آن اتومبیل رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
پارچۀ دستمالی که قصابان استعمال کنند، (از آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
شیخ دانیال خنجی، مردی صاحب کرامات بود و از کس لقمه دریغ نداشت و تا غایت سفرۀ او روانست، و سفرۀ شیخ کبیر شیراز و سفرۀ ابوعبداﷲ خفیف و سفرۀ شیخ ابواسحاق کازرونی و سفرۀ طاووس الحرمین به ابرقوه، فارس را چون چهار رکن خانه اند، (تاریخ گزیده چ اروپا ص 793)
لغت نامه دهخدا
ابن الطیفوری، او را دانیل نیز گفتندی، در دانش طب دست داشت و پس از طب آموزی به رهبانیت افتاد و بسبب ناسازی رفتار پدر و یا علت دیگر به مدینهالسلام درآمد، در شبی از شبهای ماه آب، به شهری که گرماخیز و پرریگ بود و در همسایگی یوحنابن ماسویه مقام کرد، وقتی نیز میان وی با یوحنابر سر قتل طاوسی مشاجره رفته است، رجوع به عیون الانبیاء ج 1 ص 177 و 181 و تاریخ الحکماء قفطی ص 391 شود
پسر داود بود از ابی جایل (اول تواریخ 3: 1) که در ’دوم سموئیل 3: 3’ کیلاب خوانده شده است، (قاموس کتاب مقدس)
ابن محمد از حکام منفیتیون به بخاری است 1173 هجری قمری (معجم الانساب و الاسرات زامباور ج 2 ص 407)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان لنگا شهرستان شهسوار واقع در 36هزارگزی جنوب خاوری شهسوار و 4هزارگزی جنوب شوسۀ شهسوار به چالوس، دشت است و معتدل و مرطوب و دارای 115 سکنه، آب آن از چشمه سار و محصول آن برنج و مرکبات و شغل مردان آن زراعت و راه آنجا مالرو است، زیارتگاهی بنام دانیال دارد که درهای چوبی آن از آثار بسیار قدیم است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
دهی است از دهستان بخش فیض آباد محولات شهرستان تربت حیدریه، واقع در 16هزارگزی شمال خاوری فیض آباد، جلگه است و معتدل و دارای 30 تن سکنه، آب آن از قنات و محصول آن غلات و پنبه و بنشن و شغل مردمش زراعت و گله داری و جوال بافی و راه آن مالرو است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
از قرای استرآباد در میان دهنه در بالای کوه واقع شده است، از چشمه آبیاری میشود، هوایش ییلاقی و چهل ویک خانوار جمعیت دارد و ییلاق اهالی کنول میباشد، (مرآت البلدان ج 4 ص 285)، از دهات فندرسک از آبادیهای مازندران و استرآباد، (مازندران و استرآباد تألیف رابینو ص 171)
لغت نامه دهخدا
حفره ای در سنگ یا در هر نوع زمین که شکل داخلی آن کم و بیش مانند دیگ باشد، (دائره المعارف فارسی)
لغت نامه دهخدا
نام جنگلی به طوالش، نام محلی است در طالش، (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(دُ سَ)
دهی است از دهستان سلطانیۀ بخش مرکزی شهرستان زنجان. دارای 209 تن سکنه. آب آن از رودخانه و چشمه تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(لِ)
ده کوچکی از دهستان بیرون بشم بخش کلاردشت شهرستان نوشهر، واقع در 14هزارگزی شمال خاوری حسن کیف و 6هزارگزی راه شوسۀ مرزن آباد به کلاردشت. دارای 10 تن سکنه است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(وِ دَ)
دهی است از دهستان راستوپی بخش سوادکوه شهرستان قائم شهر با 460 تن سکنه. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
گودالی که در محاصرۀ قلعه در اطراف آن کنند. مورچل. (ناظم الاطباء). گودالی را گویند که به جهت گرفتن قلعه در اطراف آن کنند. (برهان). آلنگ. مورچل. (یادداشت مؤلف). مورچال چنان است که چون سپاهی خواهند قلعه رابگیرند نقبی کنند به جانب قلعه و خاک آن را بر بالا ریزند که حایل شود که اهل قلعه اگر تیری اندازند بدیشان نخورد و آن نقب را به زیر قلعه برند و زیر برج را خالی کرده بارود (باروت ریزند و آتش زنند تا قلعه خراب شود و به درون روند و این را به چال مور تشبیه کرده اند و از آن فرا گرفته اند. (از انجمن آرا) (ازآنندراج). مغاکی را گویند که به جهت گرفتن قلعه ها در اطراف آن کنند و اهل این دیار آن را مورچا گویند. (غیاث). و رجوع به مورچل شود، برج و منار، محافظ در قلعه. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(نَ / نُو نِ)
درخت جوان. (ناظم الاطباء). نهال تازه. درخت تازه کاشته. (فرهنگ فارسی معین) ، نونهالان،کنایه از تازه جوانان و جوانان نورسیدۀ اندک سال
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان گیلخواران بخش مرکزی شهرستان شاهی، واقع در 6هزارگزی شمال باختری جویبار دارای 480 تن سکنه است، آب آن ازچاه است، (ازفرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
تصویری از دنبال
تصویر دنبال
دنب هر چیز، عقب چیزی پس چیزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نونهال
تصویر نونهال
درخت جوان، تازه، کاشته شده
فرهنگ لغت هوشیار
نقبی که سپاهیان مهاجم از خارج قلعه بسوی داخل آن حفر کنند و بدرون روند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نونهال
تصویر نونهال
((نُ نِ))
نهال تازه، درخت جوان، کنایه از کودک، خردسال
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مورچال
تصویر مورچال
سوراخ و نقبی که از زیر زمین به طرف قله حفر کنند
فرهنگ فارسی معین
از توابع خانقاپی قائم شهر
فرهنگ گویش مازندرانی
چاله ای که جهت دو ریز مازاد دوغ تلم تعبیه شود
فرهنگ گویش مازندرانی
دره ای در ارتفاعات کلاردشت
فرهنگ گویش مازندرانی
چاله ی آب، گودال آب، روستایی از دهستان بهرستاق آمل
فرهنگ گویش مازندرانی
بقعه ای در دهکده ای به همین نام در بخش سلمان شهرعباس آباد
فرهنگ گویش مازندرانی
چاله
فرهنگ گویش مازندرانی
از مراتع لنگای عباس آباد
فرهنگ گویش مازندرانی
نپاری مخصوص آویختن مواد لبنی چوپانان و گالشان
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع بندپی بال
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع بندپی واقع در شهرستان بابل
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع بیرون بشم کلاردشت
فرهنگ گویش مازندرانی