منسوب به دوشب. در طول دوشب. که دوشب عمر و دوام داشته باشد: هلال دوشبه. ماه دوشبه. (از یادداشت مؤلف) : هلال، ماه دوشبه تا شب سوم یا تا شب هفتم. (منتهی الارب). اطلاق، دوشبه راه کردن میان اشتر و آب. (تاج المصادر بیهقی)
منسوب به دوشب. در طول دوشب. که دوشب عمر و دوام داشته باشد: هلال دوشبه. ماه دوشبه. (از یادداشت مؤلف) : هلال، ماه دوشبه تا شب سوم یا تا شب هفتم. (منتهی الارب). اطلاق، دوشبه راه کردن میان اشتر و آب. (تاج المصادر بیهقی)
موضعی است در هندوستان به میانۀ رود خانه گنگا و جمنا که بسبب مشروب شدن از آن دو رودخانه بدین نام خوانند. (از لغت محلی شوشتر، نسخۀ خطی کتاب خانه مؤلف). رجوع به دوآب (مدخل نخست) شود
موضعی است در هندوستان به میانۀ رود خانه گنگا و جمنا که بسبب مشروب شدن از آن دو رودخانه بدین نام خوانند. (از لغت محلی شوشتر، نسخۀ خطی کتاب خانه مؤلف). رجوع به دوآب (مَدخل ِ نخست) شود
با دو آب. بادو نوبت آب، با دو انزال: آنکه به یک شب دوآبه کردی سی بار اکنون سی شب هم از دو بار فروماند. سوزنی. ، لیمو یا دیگر مرکبات بر درخت که دو سال بر آن گذشته و آبدارتر شده است. که از سال پیش بر درخت مانده باشد. (یادداشت مؤلف) ، ته چین پلو هرگاه چلوکش کنند، و نقیض آن یک آبه است که یک بار و در یک آب پزند و این بیشتر در هندوستان معمول است. و در لهجۀ شوشتر دواوّه گویند. (لغت محلی شوشتر) ، آبگوشتی که آنرا بردارند و باز آب در دیگ کنند. (لغت محلی شوشتر)
با دو آب. بادو نوبت آب، با دو انزال: آنکه به یک شب دوآبه کردی سی بار اکنون سی شب هم از دو بار فروماند. سوزنی. ، لیمو یا دیگر مرکبات بر درخت که دو سال بر آن گذشته و آبدارتر شده است. که از سال پیش بر درخت مانده باشد. (یادداشت مؤلف) ، ته چین پلو هرگاه چلوکش کنند، و نقیض آن یک آبه است که یک بار و در یک آب پزند و این بیشتر در هندوستان معمول است. و در لهجۀ شوشتر دُواَوَّه گویند. (لغت محلی شوشتر) ، آبگوشتی که آنرا بردارند و باز آب در دیگ کنند. (لغت محلی شوشتر)
روز سوم از ایام هفته. اثنین. (ناظم الاطباء). روز پیش از سه شنبه و پس از یکشنبه از ایام هفته. اثنین. اثنان. یوم الاثنان. یوم الاثنین. در علم احکام نجوم، رب آن قمر است. (یادداشت مؤلف). اهود. اوهد. اهون. (منتهی الارب) : چونکه روز دوشنبه آمد شاه چتر سرسبز بر کشید به ماه. نظامی
روز سوم از ایام هفته. اثنین. (ناظم الاطباء). روز پیش از سه شنبه و پس از یکشنبه از ایام هفته. اثنین. اثنان. یوم الاثنان. یوم الاثنین. در علم احکام نجوم، رب آن قمر است. (یادداشت مؤلف). اهود. اوهد. اهون. (منتهی الارب) : چونکه روز دوشنبه آمد شاه چتر سرسبز بر کشید به ماه. نظامی