جدول جو
جدول جو

معنی دودکش - جستجوی لغت در جدول جو

دودکش
((کِ))
آن چه که دود را کشد، لوله و منفذی که دود از آن بالا رود مانند لوله مطبخ، حمام، بخاری و غیره
تصویری از دودکش
تصویر دودکش
فرهنگ فارسی معین
دودکش
لوله یا روزنی که دود از آن بالا می رود، تنوره مثلاً دودکش مطبخ، دودکش حمام، دودکش بخاری، دودکش کوره
تصویری از دودکش
تصویر دودکش
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دود کش
تصویر دود کش
نفس کش، دود آهنگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کودکش
تصویر کودکش
کناس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دزدکش
تصویر دزدکش
((~. کِ یا کَ))
شکار دزدکش، چنان است که عده ای آهسته و مخفیانه خود را به شکار که در حال خفتن است می رسانند و آن را صید می کنند، ماهرخ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دردکش
تصویر دردکش
((دُ کِ))
کسی که شراب را تا ته پیاله با درد می نوشد، شراب خوار، باده خوار، شراب ساز
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دردکش
تصویر دردکش
کسی که درد شراب را بخورد، دردخوار، دردی خوار، دردآشام، شراب خوار، باده خوار، شراب ساز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دودک
تصویر دودک
یکی از سازهای بادی است نی لبک
فرهنگ لغت هوشیار
دسته جمعی وبهیئت اجتماع بجایی واردشدن، بسرعت خودرابجایی (مثل مجلس میهمانی سورچرانی) رسانیدن وهوارصاحب خانه شدن (درین لفظ معنی تحقیرآمیزی نیزوجوددارد واگر ازطرف میزبان استعمال شود ناراحتی و استخفاف اونسبت بمهمانان استشمام شود امااگر ازطرف واردشدگان بکاررود حمل برتعارف وشکسته نفسی میشود)
فرهنگ لغت هوشیار