جدول جو
جدول جو

معنی دودل - جستجوی لغت در جدول جو

دودل
کسی که برای شروع کردن کاری در فکر و اندیشه باشد و نتواند زود تصمیم بگیرد، مردد، متردد
فرهنگ فارسی عمید
دودل
(دُ دِ)
دودله. بی ثبات. متردد. مردد. شکاک. مریب. مذبذب. مرتاب. شاک. مقابل یکدل. (یادداشت مؤلف). کسی را گویند که در امری متردد باشد (برهان). متفکر و سراسیمه، برعکس یکدله. (آنندراج). رجوع به دودله شود.
- دودل بودن، تردید. ارتیاب. شک ورزیدن. مردد بودن. تردید داشتن. تذبذب. (یادداشت مؤلف). دودلی:
دو دلبر داشتن از یکدلی نیست
دودل بودن طریق عاقلی نیست.
نظامی.
اندرین اندیشه می بود او دودل
تا سلیمان گشت شاه مستقل.
مولوی.
آنکه در یاد کسی چون گل رعنا دودل است
مفتی عشق بر این است که خونش بحل است.
تأثیر (از آنندراج).
- دودل شدن، مردد شدن. به تردید افتادن. دچار شک گردیدن. (از یادداشت مؤلف).
- ، به دو معشوق عشق ورزیدن. به دو کس دل دادن.
، کسی را گویند که در دو جا اظهار محبت کند و گرفتار باشد. (برهان) (از لغت محلی شوشتر) :
دلارام گفت ای شه نیکدان
نه هر زن دودل باشد و ده زبان.
اسدی.
- دودل شدن، به دو جا اظهار محبت کردن.
دودل شوم چو به زلفش مرا نگاه افتد
چو رهروی که رهش بر سر دو راه افتد.
صائب (از آنندراج).
، مردم منافق. (از برهان) (از لغت محلی شوشتر). فریبنده:
دگر آنکه داری ز قیصر پیام
مرا خواندی دودل و خویش کام.
فردوسی.
با هیچ دودل مشو سوی حرب
تا سکه درست خیزداز ضرب.
نظامی
لغت نامه دهخدا
دودل
متردد، شکاک، مردد، متفکر، سراسیمه برعکس یکدله، ارتیاب
تصویری از دودل
تصویر دودل
فرهنگ لغت هوشیار
دودل
مردد
تصویری از دودل
تصویر دودل
فرهنگ واژه فارسی سره
دودل
سرگشته، متردد، مذبذب، مردد، وسواس، وسواسی
متضاد: مصمم
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(دُ / دِ لَ / لِ)
دودانه. (جهانگیری) (از برهان). دودداله. دوداله. بازی الک دولک و پله چوب. (از ناظم الاطباء). قله. مقلاه. الک دولک. الک جنبش. کال چنبه. جفته. پله چوب. قلا و مقلا. (یادداشت مؤلف). رجوع به الک دولک شود
لغت نامه دهخدا
(دُ دِ لَ / لِ)
متردد و مشکوک و بی ثبات و کسی که در کارها همیشه شک می آورد و هرگز از روی یقین کاری نمی کند. (ناظم الاطباء). کنایه است از متردد. به عکس یکدله. (انجمن آرا). دودل. مردد. مذبذب. مریب. مرتاب. شاک. مضطرب. باتردد. باتردید. (یادداشت مؤلف). متردد. (غیاث). تداول، دودله و مضطرب شدن: عزهل. عزهل، مرد دودله و مضطرب. (منتهی الارب). مشترک، مرد دودله. (منتهی الارب).
- دودله شدگی، تردید و بی ثباتی و بی قراری و نامعینی و ناپایداری. (ناظم الاطباء).
- دودله شدن، دودل شدن. متردد گردیدن. مردد شدن. به شک افتادن. به تردید گرفتار شدن. مضطرب شدن. تلجلج. (یادداشت مؤلف). تعمه. تردد. تصفق. عمه. عموه. عمهان. عموهه. عموهیه. تعامه. تعلعل. تکرر: تمرغ، دودله شدن در کاری. تهته، دودله شدن در باطل. (منتهی الارب).
، کسی که هرلحظه دارای کیش و اعتقادی است. (ناظم الاطباء) ، منافق. (غیاث) : رجل مذبذب، مرد دودله. (منتهی الارب) ، بی خیال و بی فکر. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(دُ دِ)
حالت و چگونگی دودل. ارتیاب. شک ورزیدن. دودل بودن. دودله بودن. تردید. تردد. تعلل. شک. ذبذبه. تذبذب. شک و تردید. مردد بودن. (یادداشت مؤلف) :
ادبم مکن که خردم خللم مبین که خاکم
ببر از نهاد و طبعم دودلی و ده زبانی.
نظامی
لغت نامه دهخدا
تصویری از دوال
تصویر دوال
آسره
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دوده
تصویر دوده
آل
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دو دل
تصویر دو دل
شکاک
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دودلی
تصویر دودلی
تردید
فرهنگ واژه فارسی سره
بی ثباتی، تذبذب، تردد، تردید، حیرت، شبهه، شک، وسواس
متضاد: قاطعیت
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از دودلی
تصویر دودلی
تردّدٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از دودلی
تصویر دودلی
Ambivalence
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از دودلی
تصویر دودلی
ambivalence
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از دودلی
تصویر دودلی
ambiwalencja
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از دودلی
تصویر دودلی
ความไม่แน่นอน
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از دودلی
تصویر دودلی
амбивалентность
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از دودلی
تصویر دودلی
Ambivalenz
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از دودلی
تصویر دودلی
দ্বৈততা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از دودلی
تصویر دودلی
دوگانگی
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از دودلی
تصویر دودلی
kararsızlık
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از دودلی
تصویر دودلی
hali ya mchanganyiko
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از دودلی
تصویر دودلی
矛盾心理
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از دودلی
تصویر دودلی
양면성
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از دودلی
تصویر دودلی
両面性
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از دودلی
تصویر دودلی
דו ערכיות
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از دودلی
تصویر دودلی
द्वंद्व
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از دودلی
تصویر دودلی
амбівалентність
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از دودلی
تصویر دودلی
ambivalentie
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از دودلی
تصویر دودلی
ambivalencia
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از دودلی
تصویر دودلی
ambivalenza
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از دودلی
تصویر دودلی
ambivalência
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از دودلی
تصویر دودلی
ambivalensi
دیکشنری فارسی به اندونزیایی