جدول جو
جدول جو

معنی دودرغه - جستجوی لغت در جدول جو

دودرغه
(دُ دَ غَ / غِ)
اسب اکدش. دورگه. رجوع به دورگه شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دودزده
تصویر دودزده
چیزی که دود به آن رسیده و رنگ دود یا بوی دود گرفته باشد
فرهنگ فارسی عمید
یکی از وسایل نقلیه که دو چرخ دارد و یک نفر بر آن سوار می شود و با فشاری که با پاهای خود به دو رکاب آن می دهد حرکت می کند، بیسیکلت
فرهنگ فارسی عمید
(وْ دَ رِ)
دهی است از دهستان حومه بخش رودسر شهرستان لاهیجان با 286 تن سکنه. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(دُ هَُ تَ)
قاشقی که بار آن را به دو نوبت به کام کشند. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(دُ دی مَ / مِ)
هبق. (السامی فی الاسامی). گل دورویه. گل دوروی. گل قحبه. وردالفجار. گل رعنا. وردالحمار. وردالحماق. گل دورو. (یادداشت مؤلف) : مانند گل دودیمه نیمی سرخ و نیمی زرد. (المعجم نسخۀ کتاب خانه آستانه)
لغت نامه دهخدا
(دُ تُ غَ / غِ)
مخفف دوترغده که به معنی گرفته شده باشد و معنی ترکیبی آن از دو جانور گرفته شده است. مانند استر که از اسب و الاغ گیرند. (لغت محلی شوشتر) ، جانوری است به شکل عقرب که از سیاه و زرد بهم رسد
لغت نامه دهخدا
(دُ دَ زَ / زِ)
با دو درز. که دودرز دارد، پاکدوزی. کف، دودوزه دوختن. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
تصویری از دوضربه
تصویر دوضربه
دوزده دو نوازنده، دو سویه، دو رویه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دو درغه
تصویر دو درغه
اسب اکدش دو رگه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دو رگه
تصویر دو رگه
انسان یا جانوری که پدر و مادرش از دو نژاد بود اکدش، کلفت خشن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دوچرخه
تصویر دوچرخه
وسیله سواری است که دارای دو چرخ است و با حرکت پا راه می رود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دوچرخه
تصویر دوچرخه
((دُ چَ خِ))
نوعی وسیله نقلیه دارای دو چرخ یکی در عقب و یکی در جلو، و دو رکاب و یک زنجیر که با فشار رکاب به وسیله پا زنجیر به گردش در می آید و در نتیجه این وسیله به حرکت درمی آید
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دودکرده
تصویر دودکرده
مدخن
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از دودکرده
تصویر دودکرده
Steaming
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از دودکرده
تصویر دودکرده
fumant
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از دودکرده
تصویر دودکرده
buharlı
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از دودکرده
تصویر دودکرده
بخار
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از دودکرده
تصویر دودکرده
moshi
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از دودکرده
تصویر دودکرده
ไอน้ำ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از دودکرده
تصویر دودکرده
বাষ্পীয়
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از دودکرده
تصویر دودکرده
蒸気の
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از دودکرده
تصویر دودکرده
증기 나는
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از دودکرده
تصویر دودکرده
dampend
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از دودکرده
تصویر دودکرده
אדים
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از دودکرده
تصویر دودکرده
भाप
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از دودکرده
تصویر دودکرده
beruap
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از دودکرده
تصویر دودکرده
humeante
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از دودکرده
تصویر دودکرده
fumegante
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از دودکرده
تصویر دودکرده
蒸汽的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از دودکرده
تصویر دودکرده
parujący
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از دودکرده
تصویر دودکرده
пара
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از دودکرده
تصویر دودکرده
dampfend
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از دودکرده
تصویر دودکرده
парящий
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از دودکرده
تصویر دودکرده
fumante
دیکشنری فارسی به ایتالیایی