- دوازدهه
- اثنی عشر
معنی دوازدهه - جستجوی لغت در جدول جو
- دوازدهه
- اثناعشر، نخستین قسمت رودۀ کوچک که متصل به معده است و طول آن به اندازۀ دوازده انگشت صاحب آن است، دوازدهه، دوازده
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
عدد ترتیبی برای دوازده در مرتبه دوازده
دوازدهمی، عدد ترتیبی، آنچه یا آنکه در مرتبۀ دوازده واقع شده
عدد اصلی بین یازده و سیزده ده بعلاوه دو اثنا عشر. یا دوازده امام علی ابن ابیطالب و یازده فرزند او که شیعیان اثنی عشری بامامت آنها قایلند. یا دوازده جوسق دوازده برج فلکی دوازده کوشک. یا دوازده مقام دوازده پرده سرود: راست، صفاهان، بوسلیک، عشاق، زیر بزرگ، زبر کوچک، حجاز، عراق، زنگله، حسینی، رهاوی، نوا. (بعضی بجای صفاهان شباب نوشته اند)، یا دوازده میل دوازده برج فلکی
عدد اصلی بعد از یازده، ده به علاوۀ دو، ۱۲
عدد ترتیبی برای دوازده دوازدهمین
چیزی که دود به آن رسیده و رنگ دود یا بوی دود گرفته باشد
سرماخورده زکام شده
یک کرم ریزه
هر چیز نامرغوب که آن را جدا کرده و کنار گذاشته باشند، پس زده، پس مانده، طرد شده از اجتماع
رد شده مردود شده: (توان خرید بصد جان زیار نیم نگاه متاع ناز درین چند روزه وازده است)، منفور در اجتماع مطرود: (هر دو آنها بدبخت و مانند یک چیز نخاله وازده و بیخود از جامعه آدمها رانده شده بودند)