جدول جو
جدول جو

معنی دواءالشعیر - جستجوی لغت در جدول جو

دواءالشعیر
(دَ ئُشْ شَ)
معجون انقردیا. معجون البلادر. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(دَ ئُشْ شَ)
به لغت مصر اسم سلیمانی است. (تحفۀ حکیم مؤمن). رجوع به سلیمانی شود
لغت نامه دهخدا
(ئُشْ شَ)
. ماشعیر. (از الابنیه). آب جو. کوشاب. (ناظم الاطباء). کشکاب. جوآب. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). آب مقشر مطبوخ جو بحدی که مهرا پخته شده باشد. (تحفۀ حکیم مؤمن) ، داروئی که از مطبوخ جو حاصل کنند و به بیمار دهند. (منتهی الارب). آب که در آن جو پوست کندۀ نیم خرد ریزندو جوشانند و در طب بکار است. قسمی از آن را محمّص گویند و آن از جو پوست کنده به آب پخته بدست آید و قسمی از آن را مدبّر گویند و آن ماءالشعیری است که با طبخ عناب سپستان و امثال آن آمیزند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). آب که در آن جو ریزند و جوشانند و نشاندن تشنگی را در بعضی بیماریها چون حمی محرقه بدان کنند. ماء مبارک. (نوروزنامه). و نیز در بیماری دموی و صفراوی به ماءالشعیر ایمنی بود و اطباء عراق وی را ماء مبارک خوانند. (نوروزنامه). و رجوع به ترکیب ماء مبارک ذیل معنی اول ماء در همین لغت نامه شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از ماءالشعیر
تصویر ماءالشعیر
جو آب، آب جو، کشکاب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ماءالشعیر
تصویر ماءالشعیر
((ءُ شَّ))
نوشابه گازدار غیرالکلی که از عصاره جوانه جو می سازند
فرهنگ فارسی معین