به معنی خانه ده یعنی خانه ای که در ده واقع باشد به قلب اضافت. (غیاث) (آنندراج) ، قریه. روستا. ده. دیه. ده کوچک. (یادداشت مؤلف). و رجوع به ده شود، قصبه. (یادداشت مؤلف)
به معنی خانه ده یعنی خانه ای که در ده واقع باشد به قلب اضافت. (غیاث) (آنندراج) ، قریه. روستا. ده. دیه. ده کوچک. (یادداشت مؤلف). و رجوع به ده شود، قصبه. (یادداشت مؤلف)
جمع واژۀ داهی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، جمع واژۀ دهی. (ناظم الاطباء). رجوع به داهی و دهی شود. - دهاهالرجال، خردمندان. زیرکان مردان: و سالار بوژگان بوالقاسم مردی از کفاه و دهاهالرجال زده و کوفته. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 564). مردی بود از دهاهالرجال با فضلی بسیار و شعور و حیله و زرق با وی. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 499)
جَمعِ واژۀ داهی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، جَمعِ واژۀ دهی. (ناظم الاطباء). رجوع به داهی و دهی شود. - دهاهالرجال، خردمندان. زیرکان مردان: و سالار بوژگان بوالقاسم مردی از کفاه و دهاهالرجال زده و کوفته. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 564). مردی بود از دهاهالرجال با فضلی بسیار و شعور و حیله و زرق با وی. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 499)
دهی است از دهستان هکان بخش کوهک شهرستان جهرم. واقع در 30هزارگزی باختر جهرم. سکنۀ آن 300 تن. آب آن از چشمۀ شور تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
دهی است از دهستان هکان بخش کوهک شهرستان جهرم. واقع در 30هزارگزی باختر جهرم. سکنۀ آن 300 تن. آب آن از چشمۀ شور تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
دهی است از دهستان سیاهکل بخش سیاهکل دیلمان شهرستان لاهیجان. واقع در 9هزارگزی جنوب باختری سیاهکل. دارای 144 تن سکنه می باشد. آب آن از چشمه و رودخانه تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
دهی است از دهستان سیاهکل بخش سیاهکل دیلمان شهرستان لاهیجان. واقع در 9هزارگزی جنوب باختری سیاهکل. دارای 144 تن سکنه می باشد. آب آن از چشمه و رودخانه تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)