- دهم
- عدد ترتیبی برای ده در مرحله ده عاشر. غار
معنی دهم - جستجوی لغت در جدول جو
- دهم
- آنچه یا آنکه در مرتبۀ ده قرار دارد
- دهم
- غار، درختی بزرگ و تناور با گل های ریز و سفید و برگ های درشت و دراز شبیه برگ بید و طعم تلخ و خوش بو که در شام و برخی کشورهای دیگر می روید و می گویند تا هزار سال عمر می کند، میوۀ این گیاه به اندازۀ فندق با پوست نازک و سیاه رنگ و مغز چرب و خوش بو و زرد رنگ است و پس از کهنه شدن سرخ تیره می شود، برگ و پوست و میوۀ آن در طب به کار می رود، برگ بو، دهمست، دهمشت
- دهم ((دَ هُ))
- عدد ترتیبی برای ده، در مرحله ده، عاشر
- دهم
- Tenth, Tenthly
- دهم
- десятый , десятым
- دهم
- zehnte, zehntens
- دهم
- десятий
- دهم
- dziesiąty
- دهم
- 第十的 , 第十
- دهم
- décimo, em décimo lugar
- دهم
- decimo
- دهم
- décimo, en décimo lugar
- دهم
- dixième, dixièmement
- دهم
- tiende
- دهم
- kesepuluh
- دهم
- عاشرٌ , عاشرًا
- دهم
- दसवाँ , दसवें
- دهم
- עשירי , עשירי
- دهم
- 十番目の , 第十に
- دهم
- 열 번째 , 열 번째로
- دهم
- onuncu, onuncu olarak
- دهم
- อันดับที่สิบ , อันดับที่สิบ
- دهم
- দশম , দশম
- دهم
- دہم , دسویں طور پر
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
در مرحله دهم دهمی
سیاهی سیاه شدن، فروگرفتن در گریز
ادهم، عدد بسیار
سیاه و تیره گون
سیاه رنگ (اسب)، کنایه از اسب، کنایه از سیاه، تاریک
در مرحله دهم دهمی