دهانه، میلۀ آهنی وصل به افسار که در دهان اسب می افتد، لگام واحد شمارش مغازه سولفات دوفر، ترکیب اکسید دوفر و جوهر گوگرد، زاج سبز، زنگار معدنی، دهنه فرنگ، دهنج
دهانه، میلۀ آهنی وصل به افسار که در دهان اسب می افتد، لگام واحد شمارش مغازه سولفات دوفر، ترکیب اکسید دوفر و جوهر گوگرد، زاجِ سَبز، زَنگار مَعدَنی، دَهَنِه فَرَنگ، دَهَنَج
نوعی حربۀ دسته دار شبیه ساطور، برای مثال دهر قصاب ناجوانمرد است / دهره اش بهرۀ رقاب و صدور (حسین وفایی- مجمع الفرس - دهره)، داس، شمشیر، شمشیر دودم، برای مثال پیکر هر طلسم از آهن و سنگ / هر یکی دهره ای گرفته به چنگ (نظامی۴ - ۶۵۹)
نوعی حربۀ دسته دار شبیه ساطور، برای مِثال دهر قصاب ناجوانمرد است / دهره اش بهرۀ رقاب و صدور (حسین وفایی- مجمع الفرس - دهره)، داس، شمشیر، شمشیر دودم، برای مِثال پیکر هر طلسم از آهن و سنگ / هر یکی دهره ای گرفته به چنگ (نظامی۴ - ۶۵۹)
گون، گیاهی خاردار با ساقه های ستبر و شاخه های بلند و انبوه و گل های سرخ، بنفش، سفید یا زرد کم رنگ که از آن کتیرا می گیرند پل، سازه ای بر روی رودخانه یا دره یا خیابان و امثال آن برای عبور از روی آنها، خدک، بل، پول، قنطره، جسر
گَوَن، گیاهی خاردار با ساقه های ستبر و شاخه های بلند و انبوه و گل های سرخ، بنفش، سفید یا زرد کم رنگ که از آن کتیرا می گیرند پُل، سازه ای بر روی رودخانه یا دره یا خیابان و امثال آن برای عبور از روی آنها، خَدَک، بَل، پول، قَنطَرَه، جَسر
خنده به آواز بلند. (ناظم الاطباء) (آنندراج). - قهقه شیشه، کنایه از قلقل شیشه. (آنندراج) : قهقه شیشه طبل کوچ زند بر سر هوش خیمه اندازد. محمد عرفی (از آنندراج). رجوع به قهقهه شود
خنده به آواز بلند. (ناظم الاطباء) (آنندراج). - قهقه شیشه، کنایه از قلقل شیشه. (آنندراج) : قهقه شیشه طبل کوچ زند بر سر هوش خیمه اندازد. محمد عرفی (از آنندراج). رجوع به قهقهه شود
گروه شتران. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، باران که یک بار آید. (منتهی الارب). یک بار باران آمدن. (ازاقرب الموارد). دعکه. و رجوع به دعکه شود، حمله و فریاد. (از ذیل اقرب الموارد از تاج)
گروه شتران. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، باران که یک بار آید. (منتهی الارب). یک بار باران آمدن. (ازاقرب الموارد). دعکه. و رجوع به دعکه شود، حمله و فریاد. (از ذیل اقرب الموارد از تاج)
سنسکریت اردو داس تیغ کج نوعی حربه دسته دار که دسته اش آهنین و سرش مانند داس است، داس، شمشیر کوچک دودمه که سر آن مانند سر سنان باریک و تیز باشد، یا دهره دهر هلال ماه. یا دهره صبح روشنی صبح
سنسکریت اردو داس تیغ کج نوعی حربه دسته دار که دسته اش آهنین و سرش مانند داس است، داس، شمشیر کوچک دودمه که سر آن مانند سر سنان باریک و تیز باشد، یا دهره دهر هلال ماه. یا دهره صبح روشنی صبح