- دهقانان (دِ)
دهی است از دهستان کربال بخش زرقان شهرستان شیراز. سکنۀ آن 210 تن. آب آن از رود کر. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
معنی دهقانان - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
صاحب ده، رئیس ده، کشاورز، کشتکار، دهقان
برزگر، زارع، فلّاح، ورزگر، برزکار، بزرکار، برزیگر، برزه گر، گیاه کار، حرّاث، حارث، بازیار، کدیور، ورزگار، ورزکار، ورزه، ورزی، کشورز، واستریوش، کشتبان
برزگر، زارع، فلّاح، ورزگر، برزکار، بزرکار، برزیگر، برزه گر، گیاه کار، حرّاث، حارث، بازیار، کدیور، ورزگار، ورزکار، ورزه، ورزی، کشورز، واستریوش، کشتبان
(دِهْ)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان ژاوه رود بخش زراب شهرستان سنندج. واقع در 32هزارگزی جنوب خاوری زراب. سکنۀ آن 85 تن. آب آن از چشمه تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
(دِ)
لغت نامه دهخدا
دهی است جزء دهستان یافت بخش هوراند شهرستان اهر، با 118 تن سکنه. آب آن از رود خانه قره سو و چشمه و محصول آن غلات و سردرختی. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
(دِ)
لغت نامه دهخدا
قصبه ای است از دهستان سمیرم پایین بخش حومه شهرستان شهرضاست در 18هزارگزی باختر شهرضا دارای 6983 تن سکنه است. آب آن از قنات و چشمه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
(هََ)
لغت نامه دهخدا
شهری است به هندوستان، ، جای زاهدان هند است و ایشان بر همانند که گویند: مااز ابراهیم پیغمبریم صلوات اﷲعلیه. (حدود العالم)
