- دهره
- سنسکریت اردو داس تیغ کج نوعی حربه دسته دار که دسته اش آهنین و سرش مانند داس است، داس، شمشیر کوچک دودمه که سر آن مانند سر سنان باریک و تیز باشد، یا دهره دهر هلال ماه. یا دهره صبح روشنی صبح
معنی دهره - جستجوی لغت در جدول جو
- دهره
- نوعی حربۀ دسته دار شبیه ساطور،
برای مثال دهر قصاب ناجوانمرد است / دهره اش بهرۀ رقاب و صدور ، داس، شمشیر، شمشیر دودم،(حسین وفایی- مجمع الفرس - دهره) برای مثال پیکر هر طلسم از آهن و سنگ / هر یکی دهره ای گرفته به چنگ (نظامی۴ - ۶۵۹)
- دهره ((دَ رَ یا رِ))
- نوعی حربه دسته دار که دسته اش آهنین و سرش مانند داس است، داس، شمشیر کوچک دو دمه که سر آن مانند سر سنان باریک و تیز می باشد
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(دخترانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
سیاره ونوس، نماد نوازندگی و خنیاگری، نام سیاره ای در منظومه شمسی که از درخشنده ترین اجرام آسمانی است
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
سرخه، پرنده ای خوش آواز با پرهای سبز و زرد، از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر افراسیاب تورانی
سهمیه، فیض، سهم، فایده، نفع
از دو طرف یا از دو جانب
تشویش و اضطراب
مونث دمر: بی سود زن
ربودن ربودگی
ناهید
چرخه
قیافه، سیما، صورت
حظ و قسمت، نصیب
چاک و شکاف، مدخل هر چیز
سیاهی سیاه شدن، فروگرفتن در گریز
یک دور گردیدن
پل چوبی یا پلی که با سنگ سازند
تند چرخاندن
پرهامیان گروهی که جهان و پرهام را دیرین (قدیم) می دانند
کسیکه منکر وجود خدا باشد
سختی و بلا و سبکی
دهقان روستایی
جمع داهی، زیرکان
پوشش باشد بر آب که بر جگر آدمی و حیوانات چسبیده است کیسه زرداب، کیسه صفرا
روی صورت
مانه کاچار ریخت
خانه کوچک، خانه بزرگ، زمین فراخ
بد بختی، شکست، پایان کار، پاره، خیابان
پاس محافظت نگهبانی
پرنده ایست از راسته سبکبالان از دسته مخروطی نوکان از خانواده گنجشکان که شبیه به بلبل و بسیار خوش آواز است و پرهایش زرد آمیخته به سبز و دارای منقاری کوتاه و پاهایی کوتاه و ضعیف و دمی هلالی است
مشهور، نامدار
پاس، نگهبانی، محافظت