جدول جو
جدول جو

معنی دهثمه - جستجوی لغت در جدول جو

دهثمه
(دَ ثَ مَ)
دهثم. زمین نرم. (ناظم الاطباء). و رجوع به دهثم شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(دَ مَ ثَ)
زمین نرم. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(تَ فَکْ کُ)
پنهان کردن چیزی را. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(تَ)
شکستن چیزی را، ویران ساختن و برانداختن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، برگردانیدن بعض چیزی را بر بعضی. (منتهی الارب). برگردانیدن. (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(دِهْ مِهْ)
بزرگ ده. صاحب ده. رئیس ده. کدخدا. دهخدا. دهبان. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(دَ ثَ)
شیر توانا و سخت، مرد نرم خوی، زمین نرم. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از دهدمه
تصویر دهدمه
ویران ساختن از میان بردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ده مه
تصویر ده مه
صاحب و رئیس ده، کد خدا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دهمه
تصویر دهمه
سیاهی سیاه شدن، فروگرفتن در گریز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دهثم
تصویر دهثم
نرمخوی، نرم زمین نرم
فرهنگ لغت هوشیار