جدول جو
جدول جو

معنی دهثم - جستجوی لغت در جدول جو

دهثم
(دَ ثَ)
شیر توانا و سخت، مرد نرم خوی، زمین نرم. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
دهثم
نرمخوی، نرم زمین نرم
تصویری از دهثم
تصویر دهثم
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دهم
تصویر دهم
آنچه یا آنکه در مرتبۀ ده قرار دارد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دهم
تصویر دهم
غار، درختی بزرگ و تناور با گل های ریز و سفید و برگ های درشت و دراز شبیه برگ بید و طعم تلخ و خوش بو که در شام و برخی کشورهای دیگر می روید و می گویند تا هزار سال عمر می کند، میوۀ این گیاه به اندازۀ فندق با پوست نازک و سیاه رنگ و مغز چرب و خوش بو و زرد رنگ است و پس از کهنه شدن سرخ تیره می شود، برگ و پوست و میوۀ آن در طب به کار می رود، برگ بو، دهمست، دهمشت
فرهنگ فارسی عمید
(دَهْ مَ)
یا دهرمه. ناحیتی است به هند. (از اخبارالصین والهند ص 13 و 14). و رجوع به ماللهند ص 20 و 64 و 121 و 145 شود
لغت نامه دهخدا
(دَ ثَ مَ)
دهثم. زمین نرم. (ناظم الاطباء). و رجوع به دهثم شود
لغت نامه دهخدا
(دَ ثَ / دُ لَ ثِ)
شتابرو. (منتهی الارب). سریع. (اقرب الموارد). دلاثم. رجوع به دلاثم شود
لغت نامه دهخدا
(دَ کَ)
پیر سالخورده. (منتهی الارب) (از آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(دُ)
جمع واژۀ دهم. (منتهی الارب) (از آنندراج) (ناظم الاطباء). رجوع به دهم شود
لغت نامه دهخدا
(دُ)
سیاه گون. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). رصاص اسود است. (تحفه) ، نام گشنی از شتران. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(دِ رَ)
دهی است از دهستان اربعه پایین (سفلی) بخش مرکزی شهرستان فیروزآباد. واقع در 62هزارگزی جنوب باختری فیروزآباد. آب آن از چاه و رودخانه شور تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7). مرکز بلوک محال اربعه از ولایت قشقایی فارس و یکی از نواحی بلوک مزبور است. (از جغرافیای سیاسی کیهان)
لغت نامه دهخدا
تصویری از دهم
تصویر دهم
عدد ترتیبی برای ده در مرحله ده عاشر. غار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دهوم
تصویر دهوم
جمع دهم، شماره های بسیار انبوهی ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دهیم
تصویر دهیم
سختی، بلا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دهم
تصویر دهم
((دَ هُ))
عدد ترتیبی برای ده، در مرحله ده، عاشر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دهم
تصویر دهم
Tenth, Tenthly
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از دهم
تصویر دهم
dixième, dixièmement
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از دهم
تصویر دهم
kesepuluh
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از دهم
تصویر دهم
อันดับที่สิบ , อันดับที่สิบ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از دهم
تصویر دهم
kumi
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از دهم
تصویر دهم
onuncu, onuncu olarak
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از دهم
تصویر دهم
열 번째 , 열 번째로
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از دهم
تصویر دهم
十番目の , 第十に
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از دهم
تصویر دهم
עשירי , עשירי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از دهم
تصویر دهم
दसवाँ , दसवें
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از دهم
تصویر دهم
zehnte, zehntens
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از دهم
تصویر دهم
tiende
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از دهم
تصویر دهم
décimo, en décimo lugar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از دهم
تصویر دهم
decimo
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از دهم
تصویر دهم
décimo, em décimo lugar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از دهم
تصویر دهم
第十的 , 第十
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از دهم
تصویر دهم
dziesiąty
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از دهم
تصویر دهم
десятий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از دهم
تصویر دهم
десятый , десятым
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از دهم
تصویر دهم
দশম , দশম
دیکشنری فارسی به بنگالی