جدول جو
جدول جو

معنی دهامق - جستجوی لغت در جدول جو

دهامق
(دُ مِ)
خاک نرم. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(دَ مِ)
شتر دوکوهانه و شتابرو گام نزدیک گذارنده. (ناظم الاطباء) (از المعرب جوالیقی ص 154). دوکوهانه. در لغات عرب آن را معرب از فارسی می نویسند و نمی گوینداز چه کلمه مفرد است. (یادداشت مؤلف) ، کلان هیکل از هر چیزی. (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(مِ)
تباه بی خیر. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(دُ)
سیاه گون. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). رصاص اسود است. (تحفه) ، نام گشنی از شتران. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(دِ)
پر و مالامال. (غیاث). جام پر یا جام پی در پی. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). پر و پیاپی. (از مهذب الاسماء) (از ترجمان القرآن جرجانی ص 49) ، آب بسیار، نطفۀ سخت ریخته. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از دهاق
تصویر دهاق
پر و مالامال، پیاپی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دامق
تصویر دامق
تباه بی خیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دهاق
تصویر دهاق
((دِ))
پر، لبریز
فرهنگ فارسی معین