- دنیه
- فرومایه پست
معنی دنیه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
لدنیت در فارسی: خود آموختگی
مدنیه در فارسی مونث مدنی: شهر نشینی شهر گرایی، شهری مونث مدنی یا تعلیمات مدنی. تعلیمات مدنی
جمع انا، آوندان آبدان ها، جمع انا ظرفها ظروف آبدانها
دانستن دریافتن به ترفند
پرونده، کارنما، دیوان
سرگشته زن
دیروز، روز گذشته وام که ادای آن را مدت معینی باشد
شالوده
گیتی، جهان
فطرت، نهاد، وجود
هر یک از استخوانهای پهلو
آن جز از گوسفند که بجای دم از خلف آن واقع شده و محتوی چربی می باشد
دنائه زفتی، پستی، زبونی
سنگ نگاشته ها، بت، تندیس، پیوکک اروسک، پیکره یونانی تازی گشته مرغابی سیاه
چربی روغنی
زن بیمار تباه شکم
عیب و نقص، نقیصه
این سرا، این جهان، گیتی، شتاب
گول آزمند
نا کس بی خیر و بی عقل
روان با شوکت و خشمت
زندگانی، حاضر، گیتی
شلمک شیلم از گیاهان حبی است دوایی و آنچه از آن در میان گندم روید مسکر و مدر باشد و آنرا شیلم و شلمک نیز کویند
ته تغاری واپسین فرزند جهزادگی
لیره مصری برابر با 100 غرش یا 1000 ملیم
نزدیک شونده
زنی که بچه کسی دیگری را شیر دهد
کازه شکارگر کومه، تاریکی، کبتک (بچه زنبور عسل)
سردار سپاه سپهدار، فراخ کننده گستراننده کپی ماده (کپی بوزینه)
مونث سنی چنبی روشی زن پایگاه چنبی روشن، بلند مونث سنی مقامات سنیه. مونث سنی زنی که پیرو اهل تسنن باشد