جدول جو
جدول جو

معنی دنیئه - جستجوی لغت در جدول جو

دنیئه
(دَ ءَ)
نقیصه و عیب. ج، دنایا. (یادداشت مؤلف). عیب و نقیصت. (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
دنیئه
عیب و نقص، نقیصه
تصویری از دنیئه
تصویر دنیئه
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(تَ فُ)
استوار نکردن کار را: نیاء الامر تنیئهً. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(دَ ءَ)
أرض دفیئه، زمین گرم، و لیله دفیئه کذلک. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). دفئه. و رجوع به دفئه شود
لغت نامه دهخدا
(دَ ءَ)
حلقه ای که به تیر و نیزه بربایند آن را برای آموختن. (منتهی الارب). چیزی که بر آن تیر و نیزه اندازند برای آموختن. (ناظم الاطباء). حلقه ای که بر آن تیراندازی را آموزند. (از اقرب الموارد). حلقه که تیرانداز آن را برای آموختن تیراندازی هدف قرار دهد. (یادداشت مرحوم دهخدا) ، ستور و جز آن که در پس آن تیرانداز پنهان شود جهت انداختن صید را. (منتهی الارب). شتر و آنچه شکارچی در پس آن مخفی شود تا از شکار پنهان باشد و در موقع مناسب شکار را بزند. (از اقرب الموارد). دریّه. و رجوع به دریه شود
لغت نامه دهخدا
(دَ عَ)
مؤنث دنیع. ناکس بی خیر و بی عقل. (منتهی الارب). خسیسه. ج، دنایع. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(دَ دَ / دِ)
روان با شوکت و حشمت. خرامیده به نشاط. (ناظم الاطباء). به نشاط خرامیده و به خوشحالی راه رفته. (برهان) (آنندراج) : امراح، شادمانه گردانیدن. دنیده گردانیدن. (المصادر زوزنی). رجوع به دنیدن و دنان شود، خوشحال و مسرور. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(هَُ نَ ءَ)
چیزی اندک. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(مَ ءَ)
پوست ترنهاده به جهت دباغت، جای دباغت. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(دِ یِ)
از لاتینی دناریوس، واحدی برای بیان ظرافت تار ابریشم، ریون، یا نایلون، و آن ظرافت تاری است که 9000 متر آن یک گرم وزن داشته باشد، بنابراین، مثلاً 9000 متر از تاری به ظرافت ’15 دنیه’ 15 گرم وزن دارد. دنیه اصلاً نام سکه ای بوده است که از زمان پین کوتاه تا انقلاب فرانسه در اروپای غربی رایج بوده و در آغاز از نقره و سرانجام از مس ضرب می شده است. (از دایرهالمعارف فارسی)
لغت نامه دهخدا
(دَنْ نی یَ)
کلاه بزرگ و بلند خاص قضات. تخته کلاه، و وجه تسمیه، شباهت این کلاه به دن به معنی خم است، و صاحبان این کلاه را تخته کلاه می نامیدند. (یادداشت مؤلف). کلاه قاضی از نظر شباهت به دن. (از منتهی الارب). کلاه قاضی. (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا
(دَ نی یَ)
تأنیث دنی. پست و حقیر و فرومایه. (یادداشت مؤلف). ناکس و زبون. (آنندراج) (غیاث). رجوع به دنی شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از دنیده
تصویر دنیده
روان با شوکت و خشمت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دنیه
تصویر دنیه
فرومایه پست
فرهنگ لغت هوشیار