جدول جو
جدول جو

معنی دنگئن - جستجوی لغت در جدول جو

دنگئن
دینگئن
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(دَ)
دهی است از دهستان هشیوار بخش داراب شهرستان فسا با 275 تن سکنه. آب آن از چشمه و راه آن اتومبیلرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7). قریه ای است یک فرسنگ ونیمی جنوب شهر داراب. (فارسنامۀ ناصری)
لغت نامه دهخدا
انداختن، چپاندن
فرهنگ گویش مازندرانی
انداختن، فرو کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
بگذار، بینداز
فرهنگ گویش مازندرانی
پایین انداختن
فرهنگ گویش مازندرانی
پوست عوض کردن، پوست انداختن
فرهنگ گویش مازندرانی
کسی را در تنگنا و دردسر قرار دادن
فرهنگ گویش مازندرانی
پایین انداختن
فرهنگ گویش مازندرانی
پهن کردن بستر، استخوان در رفته را به حالت اول در آوردن، حرف
فرهنگ گویش مازندرانی
شایع کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
در تنگنا قرار دادن
فرهنگ گویش مازندرانی
یادآوری کردن، به یاد آوردن
فرهنگ گویش مازندرانی
رعشه به تن انداختن
فرهنگ گویش مازندرانی
به درازا کشاندن گریه و صحبت
فرهنگ گویش مازندرانی
خالی کردن
فرهنگ گویش مازندرانی