کلاهی که بر سر خانمهای سلسلۀ قاجاریه می گذاشتنداسمش دنکه بود و نام این گلین ها (عروس ها) دنکه گلین (عروس تاجدار) . (از تاریخ عضدی). ظاهراً کلمه صورت دیگر دنگه ترکی باشد به معنی برجسته و بلند
کلاهی که بر سر خانمهای سلسلۀ قاجاریه می گذاشتنداسمش دنکه بود و نام این گلین ها (عروس ها) دنکه گلین (عروس تاجدار) . (از تاریخ عضدی). ظاهراً کلمه صورت دیگر دِنگَه ترکی باشد به معنی برجسته و بلند
شهری است با 21136 تن سکنه از ولایت نور واقع در شمال فرانسه. بندر ماهیگیری کنار دریای شمال. این شهر را در مبارزات فرانسه با همسایگانش اهمیت بسیار بود و چندین بار دست بدست گشت و سرانجام در 1662 میلادی به صورت دائمی جزء فرانسه شد، در 1940 میلادی (26 مه - 4 ژوئن) صحنۀ یکی از عملیات دریایی فراموش نشدنی تاریخ شد، 300000 سربازمتفقین که بر اثر پیشروی آلمانها به سوی بنادر دریای مانش محصور شده بودند از دنکرک به انگلستان گریختند. با وجود فشار متفقین تا ماه مه 1945 در دست آلمانها بود. در بعضی مآخذ فارسی نامش را دونکرک ضبط کرده اند. (دایرهالمعارف فارسی). و رجوع به دونکرک شود
شهری است با 21136 تن سکنه از ولایت نور واقع در شمال فرانسه. بندر ماهیگیری کنار دریای شمال. این شهر را در مبارزات فرانسه با همسایگانش اهمیت بسیار بود و چندین بار دست بدست گشت و سرانجام در 1662 میلادی به صورت دائمی جزء فرانسه شد، در 1940 میلادی (26 مه - 4 ژوئن) صحنۀ یکی از عملیات دریایی فراموش نشدنی تاریخ شد، 300000 سربازمتفقین که بر اثر پیشروی آلمانها به سوی بنادر دریای مانش محصور شده بودند از دنکرک به انگلستان گریختند. با وجود فشار متفقین تا ماه مه 1945 در دست آلمانها بود. در بعضی مآخذ فارسی نامش را دونکرک ضبط کرده اند. (دایرهالمعارف فارسی). و رجوع به دونکرک شود
سریانی تازی گشته نام روز ششم کانون الاخر است جشن ترسایان است که در آن روز یحیی عیسی را در رود اردن به آ یین شست روز دوازدهم پس از زایش عیسی است که در آن روز ستاره ای شگفت در آسمان دیده شد روز ششم ماه کانون الاخر روزه عید دنح مسیحیان است. گویند که یحیی بن زکریا درین روز مسیح را در آب معمودیه بنهر اردن غسل تعمید داد
سریانی تازی گشته نام روز ششم کانون الاخر است جشن ترسایان است که در آن روز یحیی عیسی را در رود اردن به آ یین شست روز دوازدهم پس از زایش عیسی است که در آن روز ستاره ای شگفت در آسمان دیده شد روز ششم ماه کانون الاخر روزه عید دنح مسیحیان است. گویند که یحیی بن زکریا درین روز مسیح را در آب معمودیه بنهر اردن غسل تعمید داد
کوته بالا عضوی از حیوان که در منتهای خلفی وی قرار دارد و آن از تعدد مهره های استخوان در دنبالچه بوجودآمده است. در جانوران چهار پا دم بشکل دسته ای مو در پشت پاها آویزان است و در پرندگان بشکل پرهایی که در پایان بدن آنها روییده. یا دم گاو دنب گاو، تازیانه بزرگ، نفیر گاودم. یا با دم خود گردو شکستن بسیار شاد وخندان بودن از پیشامدی نیک. یا دم بتله ندادن طوری با احتیاط زفتار کردن که دچار عواقب وخیم نشوند. یا دم گاوی بدست آوردن (داشتن) وسیله ای (برای امرار معاش) بدست آوردن (داشتن)، ساقه کوتاه و باریکی که میوه یا دانه آن بوسیله آن به شاخه درخت و گیاه متصل است. یا دم خروس دمب خروس دنب دیک، بهانه: (دم خروسی در دست دارد)
کوته بالا عضوی از حیوان که در منتهای خلفی وی قرار دارد و آن از تعدد مهره های استخوان در دنبالچه بوجودآمده است. در جانوران چهار پا دم بشکل دسته ای مو در پشت پاها آویزان است و در پرندگان بشکل پرهایی که در پایان بدن آنها روییده. یا دم گاو دنب گاو، تازیانه بزرگ، نفیر گاودم. یا با دم خود گردو شکستن بسیار شاد وخندان بودن از پیشامدی نیک. یا دم بتله ندادن طوری با احتیاط زفتار کردن که دچار عواقب وخیم نشوند. یا دم گاوی بدست آوردن (داشتن) وسیله ای (برای امرار معاش) بدست آوردن (داشتن)، ساقه کوتاه و باریکی که میوه یا دانه آن بوسیله آن به شاخه درخت و گیاه متصل است. یا دم خروس دمب خروس دنب دیک، بهانه: (دم خروسی در دست دارد)
رد پا، نشان پارسی تازی شده بن، پاسی از شب نوعی از قماش اطلس که بر آن گلهای زربفت باشد، گلها و نشانها که بر روی مهوشان از نوشیدن شراب بهم رسد عرق که بر پیشانی ایشان نشیند
رد پا، نشان پارسی تازی شده بن، پاسی از شب نوعی از قماش اطلس که بر آن گلهای زربفت باشد، گلها و نشانها که بر روی مهوشان از نوشیدن شراب بهم رسد عرق که بر پیشانی ایشان نشیند
ته دوزخ، ته دریا دریافتن، بجا آوردن و فهم دریافتن دریافت اشکوب دوزخ تک دوزخ (واژه درک و دزک برابر با دستارچه پارسی است) در یافتن اندر یافتن پی بردن در رسیدن، در یافت اندر یافت. نهایت گودی چیزی مانند ته دریا و غیره، ته دوزخ ته جهنم. یا درک رسفل پایه زیرین، ته دوزخ. یا به درک بجهنم در دوزخ (بهنگام عدم رضایت و ناخشنودی از امری و خبری گویند) یا به درک رفتن (واصل شدن) بجهنم فرو رفتن مردن (دشنام است)
ته دوزخ، ته دریا دریافتن، بجا آوردن و فهم دریافتن دریافت اشکوب دوزخ تک دوزخ (واژه درک و دزک برابر با دستارچه پارسی است) در یافتن اندر یافتن پی بردن در رسیدن، در یافت اندر یافت. نهایت گودی چیزی مانند ته دریا و غیره، ته دوزخ ته جهنم. یا درک رسفل پایه زیرین، ته دوزخ. یا به درک بجهنم در دوزخ (بهنگام عدم رضایت و ناخشنودی از امری و خبری گویند) یا به درک رفتن (واصل شدن) بجهنم فرو رفتن مردن (دشنام است)