- دنج
- جای امن و خالی از اغیار
معنی دنج - جستجوی لغت در جدول جو
- دنج
- ویژگی جای امن و امان و خالی از اغیار، جای خلوت
- دنج ((دِ))
- جای خلوت و آرام
- دنج
- уютный
- دنج
- gemütlich
- دنج
- затишний
- دنج
- przytulny
- دنج
- aconchegante
- دنج
- accogliente
- دنج
- acogedor
- دنج
- confortable
- دنج
- gezellig
- دنج
- nyaman
- دنج
- دافئٌ
- دنج
- आरामदायक
- دنج
- נעים
- دنج
- 居心地の良い
- دنج
- starehemu
- دنج
- আরামদায়ক
- دنج
- آرام دہ
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
اسبی که موی آن سفیدباشد، اسب خنگ
مشقت، زحمت، محنت
پارسی تازی شده بنگ از گیاهان پارسی تازی شده بن ریشه بنگ
آنچه در آن نوشته شود، نامه، نوشته
دیرگاه واپسین پاس شب
موی تافته دوست همنشین یار
سیاه چشم و گشاده چشم گردیدن، سیاه چشمی
هماره بیمار، آفتاب زردی بیماری همیشگی