جدول جو
جدول جو

معنی دنایت - جستجوی لغت در جدول جو

دنایت
پست شدن
تصویری از دنایت
تصویر دنایت
فرهنگ لغت هوشیار
دنایت
ضعیف شدن، پست شدن
تصویری از دنایت
تصویر دنایت
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از جنایت
تصویر جنایت
تبهکاری
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از عنایت
تصویر عنایت
آگاهی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از درایت
تصویر درایت
دریافتن، آگاهی داشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عنایت
تصویر عنایت
(پسرانه)
لطف، نیکی، احسان، کمک، یاری
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از دنائت
تصویر دنائت
فرومایه شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دناوت
تصویر دناوت
نزدیکی خویشی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دناعت
تصویر دناعت
زفتیدن (بخیل گشتن)، ناکس شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دناست
تصویر دناست
چرکینی، آکناکی، زشت گشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جنایت
تصویر جنایت
گناه کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حنایت
تصویر حنایت
کجی خمداشت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درایت
تصویر درایت
آگاهی داشتن، دانستن، دریافتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جنایت
تصویر جنایت
جرم و گناه بزرگ مانند جرح و قتل، گناه، جرم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عنایت
تصویر عنایت
قصد کردن، آهنگ کردن، حفظ کردن، اهتمام داشتن، توجه و اشتغال به امری، قصد و اهتمام، مهربانی، لطف، یاری، کمک
عنایت الهی: لطف و بخشش خداوند
عنایت کردن: توجه کردن، یاری کردن، لطف کردن، کنایه از بخشیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کنایت
تصویر کنایت
کنایه، در بیان، کلمه ای که غیر از معنی حقیقی خود، برای معنی و مدلول دیگری استعمال شود مانند کاسه سیاه و سیه کاسه، بخیل، خسیس، سخن مبنی بر طعنه، توهین یا ریشخند، گفتن لفظی یا سخنی که بر غیر معنی اصلی خودش به معنی و مدلول دیگری دلالت کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دنائت
تصویر دنائت
فرومایه شدن، پست و ذلیل شدن، پستی، فرومایگی، پست فطرتی
فرهنگ فارسی عمید
توجه، مهربانی و لطف و احسان و بخشش و انعام، مددکاری و دستگیری و یاری و امداد
فرهنگ لغت هوشیار
کنایه: تلقین و درس اهل نظر یک اشارتست گفتم کنایتی و مکرر نمیکنم. (حافظ)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جنایت
تصویر جنایت
((جِ یَ))
گناه کردن، جمع جنایات
فرهنگ فارسی معین
تصویری از درایت
تصویر درایت
((دِ یَ))
دریافت، آگاهی، مزاج، عادت، سرشت، نهاد، دانستن، دریافتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دنائت
تصویر دنائت
((دَ ئَ))
پستی، نانجیبی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از عنایت
تصویر عنایت
((عِ یَ))
توجه داشتن، دقت کردن، نگهداری کردن، حفاظت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جنایت
تصویر جنایت
Atrocity
دیکشنری فارسی به انگلیسی
ความโหดร้ายทารุณ
دیکشنری فارسی به تایلندی