جدول جو
جدول جو

معنی دمینیکن - جستجوی لغت در جدول جو

دمینیکن
(دُ کِ)
جمهوری دمینیکن، کشوری است از آمریکا، در بخش شرقی جزیره هائیتی، دارای 49543هزار گز مربع مساحت و 3698000 تن سکنه. زبان رسمی آن اسپانیایی و پایتخت آن سن دمینیک است. کریستف کلمب در 1492 میلادی بدانجا رسید و بدان نام ’هیس پان یولا’ نهاد. در 1697 میلادی جزیره میان فرانسه و اسپانیا تقسیم گردید و در 1795 میلادی بدست فرانسه افتاد و قسمت شرقی را در 1809 میلادی اسپانیائی ها تصرف کردند، و در 1865 میلادی مستقل شد، اما در 1904 میلادی پس از یک سلسله وقایع سیاسی امریکائیها در آن مداخله کردند. سرانجام در 1961 میلادی استقلال نهایی خود را بدست آورد
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دومینیون
تصویر دومینیون
سلطه، تسلط، نفوذ، قلمرو، سرزمینی که تحت استیلای یک فرمانروا باشد، هر یک از کشورهای عضو ملل مشترک المنافع مانند کانادا، استرالیا و هندوستان
فرهنگ فارسی عمید
(دُ)
یکی از آنتیلهای کوچک (هند غربی) دارای 57000 تن سکنه که به زبان فرانسه تکلم میکنند. مرکز آن رزو با 12000 تن سکنه است. محصولات منطقۀ حاره را دارد
لغت نامه دهخدا
(زِ شُ دَ)
دماندن. متعدی از دمیدن. (یادداشت مؤلف). تشرید. (دهار) ، رویانیدن. (یادداشت مؤلف) :
از خون عدو جوی روان گشته چو وادی
وز شاخ دمانیده شکوفه شجر فتح.
مسعودسعد.
- بردمانیدن، رویانیدن. (یادداشت مؤلف) :
بردمانیده علی رغم من ای ماه سما
چشمۀ مهر تو از چشمۀ نوش تو گیا.
مختاری غزنوی.
و رجوع به دماندن و دمیدن شود
لغت نامه دهخدا
(یُنْ)
این نام به مواد مختلف معدنی قرمزرنگی گفته میشود که در نقاشی بکار میروند بنابراین میتوان کلمه مزبور را در موارد زیر بکار برد. 1- شنگرف یا شنجرف که سولفور دو ظرفیتی جیوه است و فرمولش SHg میباشد و به نام های سینابر و مسینیون و مسینون و مینیون جیوه و حجرالزیبق و زنجفر مخلوق و زنجفر طبیعی و زنجفر معدنی نیز مشهور است. رجوع به هر یک از کلمات فوق شود. (از دائره المعارف کیه). 2- اکسید ملحی سرب را گویند که فرمولش Pb3O4 است و به صورت گردی سرخ رنگ است که در آب غیر محلول است و در اثر حرارت به اکسید قلیائی سرب که فرمولش PbO میباشد و به نام ماسیکو مشهور است تبدیل میشود. مادۀ اخیر به صورت بلورهای قرمز نارنجی متبلور میگردد و آن را لیتارژ مینامند و رنگ ظاهری آن شبیه شنگرف است و همان مورد استعمال را در نقاشی دارد. در صنعت نقاشی هر وقت ذکر کلمه مینیون بشود بالأخص همین اکسید ملحی سرب موردنظر است. (از دائره المعارف کیه). 3- غیر از دو مورد بالا موارد دیگری نیز هستند که تحت عنوان مینیون خوانده میشوند از قبیل مینیون آلومینیوم که مخلوطی از بوکسیت و اکسید آهن است و مینیون آهن و مینیون منگنز و مینیون روی و مینیون تیتان که تمامی آنها کم و بیش شنگرفی رنگ هستند و جزء ترکیبات معدنی عناصر مزبورند. (از دائره المعارف کیه).
- مینیون جیوه، شنگرف را گویند. رجوع به مینیون در معنی اول و رجوع به شنگرف شود
لغت نامه دهخدا
(یَ نَ)
تثنیۀ یمین. دو دست. (یادداشت مؤلف). و رجوع به یمین شود
لغت نامه دهخدا
(دُمْ مَ نا)
یکی از سوراخهای کلاکموش. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
لاتینی تازی گشته سربار اکسید ملحی سرب را گویند وبصورت گردی (پودری) سرخ رنگ و درآب غیرمحلول است. در برابر حرارت به اکسید قلیایی سرب میباشد وبنام ماسیکومشهوراست تبدیل میشود. ماده اخیربصورت بلورهای قرمزونارنجی متبلور میگردد و آنرا لیتارژ نامند چون رنگ ظاهری آن شبیه شنگرف است (شنگرف سولفور دوظرفیتی جیوه است) و همان مورد استعمال را درنقاشی دارد. دراغلب ماخذ قدیم آنرا باشنگرف اشتباه کرده اند
فرهنگ لغت هوشیار
ریدن
فرهنگ گویش مازندرانی