جدول جو
جدول جو

معنی دمیلو - جستجوی لغت در جدول جو

دمیلو
(دُ)
دهی است از دهستان خمیر بخش مرکزی شهرستان بندرعباس با 183 تن سکنه. آب آن از چاه و راه آن اتومبیلرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(دَ)
دهی است جزء دهستان منجوان بخش خداآفرین شهرستان تبریز. واقع در 9 هزارو پانصد گزی جنوب خداآفرین و 23هزارگزی راه شوسۀ اهر به کلیبر، با 135 تن سکنه. آب آن از چشمه و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(دَ)
از ایلات ساکن اطراف خلخال آذربایجان و در جنگلهای اطراف آستارا زندگی می کنند. (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 108)
لغت نامه دهخدا
(دُ نُ)
دمینه. نوعی قمار با 28 مهرۀ مستطیلی شکل. (یادداشت مؤلف). هر یک از بیست وهشت مهرۀ بازیی که عبارت است از مهره های مربعمستطیل که سطح آن به دو مربع منقسم است و روی هر مربعی رقمی از یک تا شش ثبت شده
لغت نامه دهخدا
(دُ مُو)
دهی است از دهستان خروسلو از بخش گرمی شهرستان اردبیل با 146 تن سکنه. آب آن از چشمه و راه آن اتومبیلرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا