جدول جو
جدول جو

معنی دموکرات - جستجوی لغت در جدول جو

دموکرات
طرف دار دموکراسی، عضو یا هوادار حزب دموکرات، دارای حکومت دموکراسی
تصویری از دموکرات
تصویر دموکرات
فرهنگ فارسی عمید
دموکرات
(دِ مُکْ)
طرفدار دموکراسی. علاقه مند به حکومت ملی. معتقد به مساوات اجتماعی. آزادمنش. آزادی طلب. مساوات جو. رجوع به دموکراسی شود
لغت نامه دهخدا
دموکرات
(دِ مُکْ)
حزب دموکرات، یکی از دو حزب بزرگ کشورهای متحد امریکا که مدعی طرفداری از مردم کم مایه یعنی ارباب حرف و صنایع کوچک است (در مقابل حزب جمهوریخواه که طرفدار صنایع بزرگ و صاحبان آنها می باشد). این حزب در سال 1792 میلادی به رهبری تامس جفرسون به منظور مبارزه با حزب فدرالیست و حمایت از آزادی فردی و محدود کردن اختیارات دولت فدرال تشکیل یافت اما از 1828 میلادی است که حزب دموکرات نامیده میشود. در سال 1923م. با انتخاب ف. د. روزولت حزب دموکرات زمام حکومت را بدست گرفت و پس از وی نیز ترومن به سال 1945 میلادی در آن حزب به ریاست جمهوری رسید. حزب دموکرات پس از 20 سال حکومت در سال 1952 میلادی از حزب جمهوریخواه شکست خورد و آیزنهاور به ریاست جمهوری رسید. اما در انتخابات 1960 میلادی جان اف. کندی و پس از قتل وی جانسون از آن حزب به ریاست جمهوری برگزیده شدند. نشان رسمی این حزب تصویر درازگوش است. (از دائره المعارف فارسی)
لغت نامه دهخدا
دموکرات
علاقمند به حکومت ملی، معتقد به مساوات اجتماعی
تصویری از دموکرات
تصویر دموکرات
فرهنگ لغت هوشیار
دموکرات
((دِ مُ))
طرفدار حکومت دمکراسی
تصویری از دموکرات
تصویر دموکرات
فرهنگ فارسی معین
دموکرات
مردم سالار
تصویری از دموکرات
تصویر دموکرات
فرهنگ واژه فارسی سره

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دموکراتیک
تصویر دموکراتیک
مربوط به دموکراسی، براساس دموکراسی
فرهنگ فارسی عمید
(دِ مُ)
دموکرات. طرفدار دموکراسی. مشروطه طلب. مقابل آریستوکرات. (یادداشت مؤلف) ، عضو یکی از احزاب دموکرات. رجوع به دموکرات شود
لغت نامه دهخدا
(دِ مُکْ)
منسوب به دموکرات. وابسته به حکومت ملی. رجوع به دموکرات و دموکراسی شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از دموکراتیک
تصویر دموکراتیک
فرانسوی مردمی مردمسارانه منسوب به دموکرات وابسته بحکومت ملی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دموکراتیک
تصویر دموکراتیک
((دِ مُ))
منسوب به دموکراسی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دموکراتیک
تصویر دموکراتیک
مردم سالارانه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دمکرات
تصویر دمکرات
مردم سالار
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دموکراتیک
تصویر دموکراتیک
ديمقراطيٌّ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از دموکراتیک
تصویر دموکراتیک
Democratic, Democratically
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از دموکراتیک
تصویر دموکراتیک
démocratique, démocratiquement
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از دموکراتیک
تصویر دموکراتیک
民主的 , 民主的に
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از دموکراتیک
تصویر دموکراتیک
جموکری , جمہوریت کے طور پر
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از دموکراتیک
تصویر دموکراتیک
গণতান্ত্রিক , গণতান্ত্রিকভাবে
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از دموکراتیک
تصویر دموکراتیک
ประชาธิปไตย , อย่างประชาธิปไตย
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از دموکراتیک
تصویر دموکراتیک
kidemokrasia, kwa demokrasia
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از دموکراتیک
تصویر دموکراتیک
demokratik, demokratik olarak
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از دموکراتیک
تصویر دموکراتیک
민주적인 , 민주적으로
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از دموکراتیک
تصویر دموکراتیک
demokratis, secara demokratis
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از دموکراتیک
تصویر دموکراتیک
דמוקרטי , דמוקרטית
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از دموکراتیک
تصویر دموکراتیک
लोकतांत्रिक , लोकतांत्रिक रूप से
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از دموکراتیک
تصویر دموکراتیک
democratisch
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از دموکراتیک
تصویر دموکراتیک
democrático, democráticamente
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از دموکراتیک
تصویر دموکراتیک
democrático, democraticamente
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از دموکراتیک
تصویر دموکراتیک
民主的 , 民主地
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از دموکراتیک
تصویر دموکراتیک
demokratyczny, demokratycznie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از دموکراتیک
تصویر دموکراتیک
демократичний , демократично
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از دموکراتیک
تصویر دموکراتیک
demokratisch
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از دموکراتیک
تصویر دموکراتیک
демократический , демократично
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از دموکراتیک
تصویر دموکراتیک
democratico, democraticamente
دیکشنری فارسی به ایتالیایی