جدول جو
جدول جو

معنی دمولن - جستجوی لغت در جدول جو

دمولن(دِ لَ)
کامی ّ. (1760- 1794 میلادی). روزنامه نویس و انقلابی فرانسوی که خطابۀ او در 12 ژوئیه 1789 میلادی سبب هجوم (14 ژوئیه) انقلابیون به باستیل گردید. روزنامه ها و رسالات او سخت مقبول بود و مردم را به شدت عمل تحریک می کرد. وی ازنخستین رهبران کوردلیه ها بود. سرانجام او و دانتون توقیف و اعدام شدند و کمی بعد زوجه زیبای دمولن نیزبا گیوتین اعدام گردید. (از دائره المعارف فارسی)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از آمولن
تصویر آمولن
نشاسته، آمیدون
فرهنگ فارسی عمید
(لُ)
نشاسته. نشا. لباب البر. لباب الحنطه. لباب الفوم. لباب القمح. آبگون
لغت نامه دهخدا
(دُ مُو)
دهی است از دهستان خروسلو از بخش گرمی شهرستان اردبیل با 146 تن سکنه. آب آن از چشمه و راه آن اتومبیلرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(دَ)
مرد زشت. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد). مرد زشت و چرکین. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از آمولن
تصویر آمولن
یونانی نشاسته نشاسته نشا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آمولن
تصویر آمولن
((لُ))
نشاسته، نشا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آمولن
تصویر آمولن
نشاسته
فرهنگ واژه فارسی سره