جدول جو
جدول جو

معنی دمخسینوس - جستجوی لغت در جدول جو

دمخسینوس
(دَ خَ)
نام بازرگانی در وامق و عذرای عنصری که عذرا را از منقلیوس بدزدید. (یادداشت مؤلف) (از لغت فرس اسدی) (از برهان) (از آنندراج) :
دل دمخسینوس شد ناشکیب
که در کار عذرا چه سازدفریب.
عنصری
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(مُ سِ)
مردی بود فرزانه و حکیم. (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 202). نام حکیمی بوده یونانی به غایت عاقل و دانشمند. (برهان) (آنندراج). نام یکی از دانشمندان یونان. (ناظم الاطباء) :
حکیمی بد و نام او مخسنوس
که دانش همی دست او داد بوس.
عنصری (از لغت فرس ایضاً)
لغت نامه دهخدا