جدول جو
جدول جو

معنی دمثره - جستجوی لغت در جدول جو

دمثره
(تَ فَرْ رُ)
نرم و سپرده شدن بستر. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). نرم شدن. (دهار)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(ثِ رَ)
تأنیث داثر: امم داثره، امتهای از میان رفته. اقوام منقرض شده
لغت نامه دهخدا
(ثِ رَ)
نام موضعی فزاره را. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(تَ غَنْ نی)
ویران کردن و شکستن بنا. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(زَ جَ)
گرد آمدن چیزی و درآمدن بعض آن در بعض. (منتهی الارب) (آنندراج). اجتماع چیزی و تداخل بعض چیز در بعضی. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(دَ رَ)
ده بزرگیست که در ساحل رود نیل و راه دمیاط و روبروی قریه ای دیگر همنام خود شده است. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(دَ رَ)
هلاک کردن. (از منتهی الارب) (آنندراج) (از متن اللغه) ، هلاک شدن. (از اقرب الموارد) (از متن اللغه) (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(دَ ثَ / دِ ثَ / دُ مَ ثِ)
شتر بسیارگوشت. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از دماره
تصویر دماره
کشتار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دمره
تصویر دمره
مونث دمر: بی سود زن
فرهنگ لغت هوشیار
نام مرتعی در حوزه ی کارمزد آلاشت سوادکوه، راهی باریک در
فرهنگ گویش مازندرانی