جدول جو
جدول جو

معنی دلینگانه - جستجوی لغت در جدول جو

دلینگانه
چوبی دوشاخه
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دلیرانه
تصویر دلیرانه
مانند دلیران، از روی دلیری و شجاعت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پلنگانه
تصویر پلنگانه
مانند پلنگ مانند پوست پلنگ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دانگانه
تصویر دانگانه
آنچه به یک دانگ یعنی یک ششم درهم بیرزد، چیزی کم و نزدیک به یک دانگ، برای مثال گرچه مرا هست به خروار فضل / نیست ز دانگانه مرا یک تسو (کمال الدین اسماعیل - ۵۱۹)
فرهنگ فارسی عمید
(نَ نَ /نِ)
رخت و متاع خانه. (برهان) (غیاث). متاع و کالا. (لغت محلی شوشتر نسخۀ خطی) :
ای در جوال عشوه علی وار ناشده
از حرص دانگانه بگفتار روزگار.
انوری.
این تشنیع بر شیعه میزد بطمع ناموس و بازارچه و دانگانه. (کتاب النقض ص 442)
لغت نامه دهخدا
(نْ نَ / نِ)
از: دانگ + انه،. صاحب آنندراج گوید اصل کلمه دانگ گانه است یعنی یک عدد دانگ. و یک گاف را حذف کرده اند. (آنندراج)، در اصطلاح سهمی که هر کس دهد در مهمانی و غیره. آن باشد که چون جمعی بسیر و گشت روند هر یک زری بدهند تا از آن سرانجام خوردنی و مایحتاج آن سیر کنند. (از برهان). آن باشد که چون جمعی بسیر و گشت روند هر کدام زری بدهند تا از آن سرانجام خوردنی کنند. (غیاث). آن باشد که چیزی چند نفر شریک شوند و هر یک دانگی دهند و آن چیز را خرند و با خود بصحرا و باغ برندو باتفاق خورند. (از آنندراج). طعامی که هر چند کس بحصه و نصیب قیمت و مصالح آن بدهند و دنگادنگی نیز گویند. زری را گویند که چون جمعی به سیر و گشت باغ و بهار روند هر یک قدری زر دهند تا از آن سرانجام خوردنی و مایحتاج آن مهیا شود. (لغت محلی شوشتر، نسخۀ خطی). سهمی که هر کس در خرید چیزی یا هزینۀ سفری و یا مهمانی دهد. دانگ. دنگادنگی. نهد (ن / ن ) . نفقه و هزینه که در سفر هر یک از رفیقان برابر یکدیگرند برآورند. (منتهی الارب). توشی، ضیافت کردن اطفال باشد یکدیگر را و این را در خراسان دانگانه گویند. (برهان). توژی، آن باشد که اطفال هر کدام چیزی بیاورند و طعامی پزند و یکدیگر را ضیافت کنند و آنرا بعربی توزیع خوانند. (برهان)، پول. پول خرد. وشاید همان دانگ (دانق) شش یک درهم باشد:
همه در جستجوی دانگانه
از شریعت بجمله بیگانه.
سنائی.
چو شد خنب خالی بشکرانه ای
درونش نهادیم دانگانه ای.
نزاری (دستورنامه چ روسیه ص 66).
با کف دربار تو هر دم ز ننگ
ابر زند بر رخ دریا تفو...
گرچه مرا هست بخروار فضل
نیست ز دانگانه مرا یک تسو.
کمال اسماعیل.
، چیزی قلیل نزدیک به یک دانگ، آنچه بدانگی ارزد:
مارگیر آن اژدها را برگرفت
سوی بغداد آمد از بهر شگفت
اژدهایی چون ستون خانه ای
میکشیدش از پی دانگانه ای.
مولوی
لغت نامه دهخدا
(نَ / نِ)
ترکی شدۀ کلمه اروپائی تزیکان یا تسیگان سوزمانی. غربال بند. فیج. فیوج. غره چی. قرشمال. کولی. لوری. لولی. کوچ وبلوچ. (یادداشت مؤلف). رجوع به لوری و لولی شود
لغت نامه دهخدا
(تَ)
همانند پوست پلنگ یا به رنگ و مانند پوست پلنگ. ظاهراً عبایی صوفیان یا علما را بوده است:
عبای پلنگانه در بر کنند
بدخل حبش جامۀ زر کنند.
سعدی (بوستان)
لغت نامه دهخدا
تصویری از دلیرانه
تصویر دلیرانه
مانند دلیران همچون شجاعان: (دلیرانه میجنگند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دانگانه
تصویر دانگانه
متاع و کالای خانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پلنگانه
تصویر پلنگانه
برنگ و مانند پوست پلنگ، پوست پلنگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دانگانه
تصویر دانگانه
((نِ))
پولی که در یک گردش دسته جمعی از افراد گروه گرفته می شود، چیزی که یک ششم دانگ بیارزد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دلیرانه
تصویر دلیرانه
بشجاعةٍ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از دلیرانه
تصویر دلیرانه
Valiantly
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از دلیرانه
تصویر دلیرانه
vaillamment
دیکشنری فارسی به فرانسوی
آویزان، تاب
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از دلیرانه
تصویر دلیرانه
valorosamente
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از دلیرانه
تصویر دلیرانه
kwa ujasiri
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از دلیرانه
تصویر دلیرانه
доблестно
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از دلیرانه
تصویر دلیرانه
tapfer
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از دلیرانه
تصویر دلیرانه
мужньо
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از دلیرانه
تصویر دلیرانه
odważnie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از دلیرانه
تصویر دلیرانه
بہادری سے
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از دلیرانه
تصویر دلیرانه
সাহসিকতার সাথে
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از دلیرانه
تصویر دلیرانه
อย่างกล้าหาญ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از دلیرانه
تصویر دلیرانه
valentemente
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از دلیرانه
تصویر دلیرانه
용감하게
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از دلیرانه
تصویر دلیرانه
勇敢に
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از دلیرانه
تصویر دلیرانه
באומץ
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از دلیرانه
تصویر دلیرانه
बहादुरी से
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از دلیرانه
تصویر دلیرانه
dengan gagah berani
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از دلیرانه
تصویر دلیرانه
dapper
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از دلیرانه
تصویر دلیرانه
勇敢地
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از دلیرانه
تصویر دلیرانه
valientemente
دیکشنری فارسی به اسپانیایی