جدول جو
جدول جو

معنی دلنگان - جستجوی لغت در جدول جو

دلنگان
آویزان، آویخته، آونگان
تصویری از دلنگان
تصویر دلنگان
فرهنگ فارسی عمید
دلنگان(دِ لَ)
دلنگ. آونگان. آویزان. (از برهان) (از آنندراج). آویخته. معلق و رجوع به دلنگ شود
لغت نامه دهخدا
دلنگان
آویخته آونگان
تصویری از دلنگان
تصویر دلنگان
فرهنگ لغت هوشیار
دلنگان((دِ لَ))
آویخته، دلنگ
تصویری از دلنگان
تصویر دلنگان
فرهنگ فارسی معین
دلنگان
لغزنده، نااستوار، آویزان
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از لنگان
تصویر لنگان
لنگنده، در حال لنگیدن
فرهنگ فارسی عمید
(پَ لَ)
ده پلنگان، موضعی در دوفرسخ ونیمی میانۀ جنوب و مشرق نیریز و در چهارفرسنگی میانۀ جنوب و مشرق طارم. (فارسنامۀ ناصری)
لغت نامه دهخدا
(دُ لِ)
دهی است از دهستان قلعه شاهین سرپل زهاب شهرستان قصر شیرین. واقع در 7هزارگزی سرپل ذهاب کنار راه فرعی کلاوه. سکنه آن 210 تن و آب آن از سراب قلعه شاهین است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(دِ رَ)
دهی است از دهستان بیزکی بخش حومه شهرستان مشهد واقع در 52 هزارگزی شمال باختری مشهد و 5 هزارگزی جنوب کشف رود. آب آن از قنات و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(دِ)
دهی است از دهستان برخوار بخش حومه شهرستان اصفهان. واقع در 17هزارگزی اصفهان و 4 هزارگزی راه فرعی امیرآباد به اصفهان، با 1726 تن سکنه. آب آن از قنات تأمین میشود و راه آن ماشین رو است و دبستان و در حدود 10 دکان دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
لنگنده، درحال لنگیدن: و بسیار خلق پیش او (عیسی) گرد شدند چیزی لنگان و چیزی پیسان وبعضی لال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لنگان
تصویر لنگان
Lamely, Stumbling
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از لنگان
تصویر لنگان
faiblement, trébuchant
دیکشنری فارسی به فرانسوی
از توابع جنت رودبار تنکابن
فرهنگ گویش مازندرانی
داخل کردن، خرد کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
برخورد به مانع به هنگام راه رفتن، سیخونک زدن، زمین خوردن، ناتوانی در پیاده روی
فرهنگ گویش مازندرانی
قلعه ایست در شبه جزیره میانکاله ی بهشهر
فرهنگ گویش مازندرانی
آویزان، تاب
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از لنگان
تصویر لنگان
dengan pincang, terhuyung-huyung
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از لنگان
تصویر لنگان
kwa kuchechemea, akikwama
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از لنگان
تصویر لنگان
aksayarak, tökezleyen
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از لنگان
تصویر لنگان
弱々しく , よろめく
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از لنگان
تصویر لنگان
瘸着 , 摇晃的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از لنگان
تصویر لنگان
בצליעה , מת stumbling
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از لنگان
تصویر لنگان
절뚝거리며 , 비틀거리는
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از لنگان
تصویر لنگان
mancando, cambaleante
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از لنگان
تصویر لنگان
लंगड़ाते हुए , लड़खड़ाने वाला
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از لنگان
تصویر لنگان
zoppicando, barcollante
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از لنگان
تصویر لنگان
débilmente, tambaleante
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از لنگان
تصویر لنگان
mank, struikelend
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از لنگان
تصویر لنگان
кульгаво , спотикаючийся
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از لنگان
تصویر لنگان
хромая , спотыкающийся
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از لنگان
تصویر لنگان
kulawo, potykający się
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از لنگان
تصویر لنگان
lahm, taumelnd
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از لنگان
تصویر لنگان
อย่างไม่มั่นคง , เดินเซ
دیکشنری فارسی به تایلندی