جدول جو
جدول جو

معنی دلعاس - جستجوی لغت در جدول جو

دلعاس
(دِ)
جمل دلعاس، شتر رام. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، ناقه دلعاس، ناقۀ دفزک و فروهشته گوشت. (منتهی الارب). ناقۀ ستبر و سست گوشت. (از اقرب الموارد). دلاعس. دلعس. رجوع به دلاعس و دلعس شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(دُ عِ)
جمل دلاعس، شتر رام. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). دلعاس. رجوع به دلعاس شود، ناقه دلاعس، ناقۀ سست دفزک و فروهشته گوشت. (منتهی الارب). ناقۀ ستبر فروهشته گوشت. (از اقرب الموارد). دلعس. دلعوس. دلعاس. رجوع به دلعاس و دلعس و دلعوس شود
لغت نامه دهخدا
(دِ)
شتر مادۀ دفزک سست فروهشته گوشت. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). دلعاس. دلعس. رجوع به دلعاس و دلعس شود
لغت نامه دهخدا
(دِ عَ)
زن دلیر خودرای نافرمان. (منتهی الارب). زنی که بر کار خود دلیر و باجرأت باشد و بر اهل خود عاصی. (از اقرب الموارد) ، شتر مادۀ دلیر درشت خوگر سیر اول شب. (منتهی الارب) ، ناقۀ کهن سال توانا و دفزک فروهشته گوشت سست. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، جمل دلعس، شتر ذلول و رام. (از ذیل اقرب الموارد) (از تاج). دلعس. رجوع به دلعس شود
لغت نامه دهخدا
(دِ)
شتر توانای پرگوشت رام. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). دلعث. رجوع به دلعث شود
لغت نامه دهخدا
(دِ)
جمع واژۀ دلسه. (ناظم الاطباء). رجوع به دلسه شود
لغت نامه دهخدا
(دِ عِ)
جمل دلعس، شتر رام و ذلول. (از ذیل اقرب الموارد) (از تاج). دلعوس. رجوع به دلعوس شود
لغت نامه دهخدا
(دَ عَ / دِ عَ)
شتر مادۀ دفزک سست فروهشته گوشت. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). دلعاس. رجوع به دلعاس شود
لغت نامه دهخدا
(لَعْ عا)
کاسه لیس. (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از دلعوس
تصویر دلعوس
زن دلیر، زن نافرمان خود سر
فرهنگ لغت هوشیار