جدول جو
جدول جو

معنی دلدوز - جستجوی لغت در جدول جو

دلدوز
(زِهْ گِ رِ تَ / تِ)
دل دوزنده. آنچه موجب آزار و رنج دل گردد. دلخراش. خراشندۀ دل. (ناظم الاطباء) :
ای مژه تیر و کمان ابرو تیرت بچه کار
تیر مژگان تو دلدوزتر از تیر خدنگ.
فرخی.
- غمزۀ دلدوز، گیرا. مؤثر:
تیری از آن غمزۀ دلدوز جست
بر جگرش آمد و تا پر نشست.
؟
- مژگان دلدوز، گیرا. مؤثر:
هرکه از مژگان دلدوز تو می جوید امان
راه گردانیدن از تیر قضا دارد امید.
صائب (از آنندراج).
- ناوک دلدوز، تیر دلدوز:
گر من از سنگ ملامت رو بگردانم زنم
جان سپر کردند مردان ناوک دلدوز را.
سعدی.
هان ای نهاده تیر جفا بر کمان حکم
اندیشه کن ز ناوک دلدوز در کمین.
سعدی.
به مردمی که دل دردمند حافظ را
مزن به ناوک دلدوز مردم افکن چشم.
حافظ
لغت نامه دهخدا
دلدوز
آنچه که موجب آزار و رنج دل گردد دلخراش: تیر نگاه دلدوز
تصویری از دلدوز
تصویر دلدوز
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سلدوز
تصویر سلدوز
(پسرانه)
نام یکی از امرای مغول در دوره غازان خان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از یلدوز
تصویر یلدوز
(دخترانه)
ستاره، اولدوز
فرهنگ نامهای ایرانی
آنچه در دل اثر کند و دل را رنجور و آزرده و خونین سازد. دربارۀ تیر نگاه و مژگان و تیری که در قلب فرونشیند می گویند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دلسوز
تصویر دلسوز
کسی که دلش به حال دیگری بسوزد و دربارۀ او غمخواری و مهربانی کند
فرهنگ فارسی عمید
(سُ)
نام یکی از بخشهای تابع شهرستان ارومیه در جنوب خاوری ارومیه واقع است. از شمال به دهستان دول و از جنوب و خاور بشهر ویران و لاهیجان از باختر ب حومه اشنویه محدود است. هوای بخش معتدل ومحصول عمده آن غلات، توتون، چغندرقند، حبوبات، برنج است. آب مزروعی این بخش از رود خانه گدوار چشمه سارها تأمین میگردد، و دارای یک دهستان بنام حومه میباشد. دهستان حومه از 92 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده وجمعیت آن در حدود 21400 تن است. و قراء مهم آن قصبۀ نقده (مرکز بخش) و دهستان خلیفان، فرخ زاد، ممیان، محمدیار، محمدشاه پائین، آق طویله، چیانه، حسنلی، قلعه جوق میباشد. راه شوسه بخانه و اشنویه و مهاباد داشته اکثر راههای قراء ارابه رو میباشد که در تابستان میتوان اتومبیل برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(خوَیْ / خَیْ / خِیْ / خُیْ زَ دَ / دِ)
دوزندۀ دال، و دال نقشها بود که بر جامه دوزند، دوزندۀ نقش ها بشکل دال، قلاب دوز، (دیوان نظام قاری ص 199)، آنکه نقش بر جامه دوزد: گوشی از دو گل که دالدوزان در شرب مقفل اندازند، (نظام قاری، دیوان البسه ص 134)
لغت نامه دهخدا
تصویری از یلدوز
تصویر یلدوز
بنگرید به یولدوز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دلسوز
تصویر دلسوز
مشفق، مهربان، غمخوار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گلدوز
تصویر گلدوز
آنچه که برآن نقش گلها دوخته باشند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دلسوز
تصویر دلسوز
مشفق
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دلسوز
تصویر دلسوز
رحيمٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از دلسوز
تصویر دلسوز
Comforting, Solicitous
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از دلسوز
تصویر دلسوز
réconfortant, solliciteux
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از دلسوز
تصویر دلسوز
安慰する , 思いやりのある
دیکشنری فارسی به ژاپنی
دلسوز
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از دلسوز
تصویر دلسوز
সান্ত্বনাদায়ক , সদয়
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از دلسوز
تصویر دلسوز
دلسوز , مہربان
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از دلسوز
تصویر دلسوز
ให้ความปลอบใจ , ใส่ใจ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از دلسوز
تصویر دلسوز
fariji, mwenye huruma
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از دلسوز
تصویر دلسوز
teselli edici, ilgili
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از دلسوز
تصویر دلسوز
위로하는 , 배려하는
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از دلسوز
تصویر دلسوز
menghibur, perhatian
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از دلسوز
تصویر دلسوز
מנחם , דואג
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از دلسوز
تصویر دلسوز
सांत्वनादायक , उदार
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از دلسوز
تصویر دلسوز
troostend, bezorgd
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از دلسوز
تصویر دلسوز
reconfortante, solícito
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از دلسوز
تصویر دلسوز
reconfortante, solícito
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از دلسوز
تصویر دلسوز
安慰的 , 关心的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از دلسوز
تصویر دلسوز
pocieszający, troskliwy
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از دلسوز
تصویر دلسوز
втішний , турботливий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از دلسوز
تصویر دلسوز
tröstend, besorgt
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از دلسوز
تصویر دلسوز
утешающий , заботливый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از دلسوز
تصویر دلسوز
confortante, sollecito
دیکشنری فارسی به ایتالیایی