راه نرم در زمین نرم یا سخت که در آن نشیب نباشد، مردی که بن دندان او بسیار گوشتناک باشد. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). دلثع. رجوع به دلثع شود، مرد بسیار آزمند. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). دلثع. رجوع به دلثع شود
راه نرم در زمین نرم یا سخت که در آن نشیب نباشد، مردی که بن دندان او بسیار گوشتناک باشد. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). دِلثِع. رجوع به دلثع شود، مرد بسیار آزمند. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). دِلْثِع. رجوع به دِلْثِع شود
به لغت شام، نباتی است برگش به برگ سیب ماند، جهت سم مار و اسهال دموی و رعاف مفید است. (منتهی الارب). به لغت اهل بیت المقدس نوعی از کلخ است و به یونانی سفندولیون نامند. (تحفۀ حکیم مؤمن) (مخزن الادویه). کلخ الدبی. تافیفرا. تفیفرا
به لغت شام، نباتی است برگش به برگ سیب ماند، جهت سم مار و اسهال دموی و رعاف مفید است. (منتهی الارب). به لغت اهل بیت المقدس نوعی از کلخ است و به یونانی سفندولیون نامند. (تحفۀ حکیم مؤمن) (مخزن الادویه). کلخ الدبی. تافیفرا. تفیفرا
آنکه زبانش مائل به ’ثا’ و ’ع’ باشد. من یرجع لسانه الی الثا، والعین. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). آنکه ’س’ را ’ث’و ’ر’ را ’ل’ یا ’غ’ تلفظ کند. (از مهذب الاسماء)
آنکه زبانش مائل به ’ثا’ و ’ع’ باشد. من یرجع لسانه الی الثا، والعین. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). آنکه ’س’ را ’ث’و ’ر’ را ’ل’ یا ’غ’ تلفظ کند. (از مهذب الاسماء)
بیرون کردن زبان را از دهن. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). زبان از دهن بیرون کردن. (المصادر زوزنی) (تاج المصادر بیهقی) ، بیرون آمدن زبان از دهن از خستگی یا تشنگی (متعدی و لازم است). (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). زبان از دهن بیرون آمدن. (المصادر زوزنی) (تاج المصادر بیهقی)
بیرون کردن زبان را از دهن. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). زبان از دهن بیرون کردن. (المصادر زوزنی) (تاج المصادر بیهقی) ، بیرون آمدن زبان از دهن از خستگی یا تشنگی (متعدی و لازم است). (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). زبان از دهن بیرون آمدن. (المصادر زوزنی) (تاج المصادر بیهقی)