جدول جو
جدول جو

معنی دلتنگ - جستجوی لغت در جدول جو

دلتنگ
(دِ تَ)
تنگدل. پریشان. مضطرب. غمگین. ملول. آزرده. تنسه. (ناظم الاطباء). ملول و ناخوش. (آنندراج). ضجر. (زمخشری). که دلی گرفته و غمگین دارد. دژم. رنجیده. دلگیر. محزون. مغموم. غمنده. مکروب. غصه دار. مهموم. فگار. دلفگار. دل افسرده:
بماندستم دلتنگ به خانه در چون فنگ
ز سرما شده چون نیل سر و روی پرآژنگ.
حکاک.
عجب دلتنگ و غمخوارم ز حد بگذشت تیمارم
تو گوئی در جگر دارم دو صد یاسنج گرگانی.
منوچهری.
فرود آمد ز تخت آن روز دلتنگ
روان کرده ز نرگس آب گلرنگ.
نظامی.
گر از پولاد داری دل نه از سنگ
ببخشایی بر این مجروح دلتنگ.
نظامی.
ز قصر آمد برون شیرین دلتنگ
چو آیدلعل بیرون از دل سنگ.
نظامی.
که دلتنگم از گردش روزگار
مگر خوش کنم دل به آموزگار.
نظامی.
دلتنگ چو دستگاه یارش
در بسته تر از حساب کارش.
نظامی.
دلتنگ مباش اگر کست نیست
من کس نیم آخر این بست نیست.
نظامی.
مگر آن روستایی بود دلتنگ
به شهر آمد همی زد مطربی چنگ.
عطار (اسرارنامه).
گر دور جهان بگشت عاشق
زاهد کنجی نشسته دلتنگ.
سعدی.
چه دلتنگ خفت آن فرومایه دوش
که بر سفرۀ دیگران داشت گوش.
سعدی.
خراجی در آن مرز و کشور مخواه
که دلتنگ بینی رعیت ز شاه.
سعدی.
به جامع کوفه درآمدم دلتنگ. (گلستان). عزوف، دلتنگ و برتافته روی از چیزی (منتهی الارب).
- دلتنگ رو، دلتنگ روی. گرفته. خشمگین. عبوس. دژم روی:
خری خرمغزمغزی پر ز خرچنگ
وزآن دلتنگ رو آفاق دلتنگ.
نظامی.
بفرمود دلتنگ روی از جفا
که بیرون کنندش زبان از قفا.
سعدی.
مبادا در جهان دلتنگ روئی
که رویت بیند و خرم نباشد.
سعدی.
، جایی که بواسطۀ گرفتگی هوا یا کمی روشنایی و بلندی اطراف آن، باشنده در آن غمگین شود. (یادداشت مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
دلتنگ
ملول، آزرده، پریشان
تصویری از دلتنگ
تصویر دلتنگ
فرهنگ لغت هوشیار
دلتنگ
آزرده، آزرده دل، افسرده، اندوهناک، اندوهگین، پژمرده، غمگین، گرفته، مضطرب، مکدر، ملول
متضاد: دلخوش، گشاده دل
فرهنگ واژه مترادف متضاد
دلتنگ
أنّ تفوت شخصٌ ما
تصویری از دلتنگ
تصویر دلتنگ
دیکشنری فارسی به عربی
دلتنگ
Squeamish
تصویری از دلتنگ
تصویر دلتنگ
دیکشنری فارسی به انگلیسی
دلتنگ
squeamish
تصویری از دلتنگ
تصویر دلتنگ
دیکشنری فارسی به فرانسوی
دلتنگ
เหม็น
تصویری از دلتنگ
تصویر دلتنگ
دیکشنری فارسی به تایلندی
دلتنگ
বিরক্ত
تصویری از دلتنگ
تصویر دلتنگ
دیکشنری فارسی به بنگالی
دلتنگ
حساس
تصویری از دلتنگ
تصویر دلتنگ
دیکشنری فارسی به اردو
دلتنگ
midesi bulanmış
تصویری از دلتنگ
تصویر دلتنگ
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
دلتنگ
kuhisi kichefuchefu
تصویری از دلتنگ
تصویر دلتنگ
دیکشنری فارسی به سواحیلی
دلتنگ
구역질 나는
تصویری از دلتنگ
تصویر دلتنگ
دیکشنری فارسی به کره ای
دلتنگ
気分が悪い
تصویری از دلتنگ
تصویر دلتنگ
دیکشنری فارسی به ژاپنی
دلتنگ
רגיש
تصویری از دلتنگ
تصویر دلتنگ
دیکشنری فارسی به عبری
دلتنگ
संकोची
تصویری از دلتنگ
تصویر دلتنگ
دیکشنری فارسی به هندی
دلتنگ
cemas
تصویری از دلتنگ
تصویر دلتنگ
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
دلتنگ
snel bang
تصویری از دلتنگ
تصویر دلتنگ
دیکشنری فارسی به هلندی
دلتنگ
aprensivo
تصویری از دلتنگ
تصویر دلتنگ
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
دلتنگ
delicato
تصویری از دلتنگ
تصویر دلتنگ
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
دلتنگ
sensível
تصویری از دلتنگ
تصویر دلتنگ
دیکشنری فارسی به پرتغالی
دلتنگ
不舒服的
تصویری از دلتنگ
تصویر دلتنگ
دیکشنری فارسی به چینی
دلتنگ
wrażliwy
تصویری از دلتنگ
تصویر دلتنگ
دیکشنری فارسی به لهستانی
دلتنگ
зніяковілий
تصویری از دلتنگ
تصویر دلتنگ
دیکشنری فارسی به اوکراینی
دلتنگ
empfindlich
تصویری از دلتنگ
تصویر دلتنگ
دیکشنری فارسی به آلمانی
دلتنگ
чувствительный
تصویری از دلتنگ
تصویر دلتنگ
دیکشنری فارسی به روسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دلتنگی
تصویر دلتنگی
حالت کیفیت تنگدل اندوهگینی غمناکی ملامت تنگدلی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دلتنگی
تصویر دلتنگی
Longing, Homesickness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از دلتنگی
تصویر دلتنگی
туга за домом , туга
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از دلتنگی
تصویر دلتنگی
Heimweh, Sehnsucht
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از دلتنگی
تصویر دلتنگی
тоска по дому , тоска
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از دلتنگی
تصویر دلتنگی
tęsknota do domu, tęsknota
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از دلتنگی
تصویر دلتنگی
思乡病 , 渴望
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از دلتنگی
تصویر دلتنگی
saudade de casa, anseio
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از دلتنگی
تصویر دلتنگی
nostalgia, desiderio
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از دلتنگی
تصویر دلتنگی
nostalgia, anhelo
دیکشنری فارسی به اسپانیایی