- دقیقه
- خرده، خرده باریک، دم یک شستم از یک تسو (ساعت)، راز پنهان مونث دقیق نکات دقیقه، نکته باریک امر غامض، یک شصتم از هر ساعت و آن برابر است با شصت ثانیه، زمانی کوتاه لحظه:) یک دقیقه صبر کنید . (، یک شصتم از یک درجه، (تصوف) سر دقیق که هر کس بر آن آگاه نشود و مرتبت دقایق اجل از مرتبت حقایق است. (دستور 104: 1) جمع دقائق (دقایق)
معنی دقیقه - جستجوی لغت در جدول جو
- دقیقه
- دقیق، یک شصتم ساعت که شصت ثانیه است، در علم نجوم یک شصتم از یک درجه، نکتۀ باریک و ظریف
- دقیقه ((دَ قِ یا قَ))
- یک ششم ساعت، نکته، نکته باریک، یک شصتم از یک درجه، جمع دقائق
- دقیقه
- Minute
- دقیقه
- минута
- دقیقه
- Minute
- دقیقه
- хвилина
- دقیقه
- minuta
- دقیقه
- minuto
- دقیقه
- minuto
- دقیقه
- minuto
- دقیقه
- minute
- دقیقه
- minuut
- دقیقه
- دقيقةٌ
- دقیقه
- דַּקָּה
- دقیقه
- dakika
- دقیقه
- মিনিট
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آرد فروش، نام سراینده ای است که در سده های چهارم می زیسته و پیش از فردوسی دست به سرایش نامه خسروان زده است منسوب به دقیق آرد فروش
بطور دقیق، با دقت، به درستی به نیکی
چمنزار
گاو خرمن کوب
شور و غوغا
آشامیدنیهای آبکی، مایعات رقیقه
حقیقت آمیغ فرهود راستی باور واور، آشکار روشن مونث حقیقی: آمیغی، درست
درد نصف سر، گیجگاه
رقیق، کنیز، کنیز زرخرید