جدول جو
جدول جو

معنی دقهله - جستجوی لغت در جدول جو

دقهله
(دَ هََ لَ)
شهری است درمصر بر شعبه ای از رود نیل، که با دمیاط چهار فرسخ وبا دمیره شش فرسخ فاصله دارد. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دهله
تصویر دهله
گون، گیاهی خاردار با ساقه های ستبر و شاخه های بلند و انبوه و گل های سرخ، بنفش، سفید یا زرد کم رنگ که از آن کتیرا می گیرند
پل، سازه ای بر روی رودخانه یا دره یا خیابان و امثال آن برای عبور از روی آنها، خدک، بل، پول، قنطره، جسر
فرهنگ فارسی عمید
(دَ لَ)
شاه دقیله، گوسپند لاغر و خرد و خوار. ج، دقال. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و ابن سیده گوید قاعده جمع دقیله باید دقائل باشد، مگر اینکه بر حذف زائد باشد. (از اقرب الموارد). دقله. و رجوع به دقله شود
لغت نامه دهخدا
(دَ لَ / لِ)
پوست روی هر زخم عموماً و گوشت زخم سر کچل خصوصاً. (لغت محلی شوشتر، نسخۀ خطی)
لغت نامه دهخدا
(تَ فَلْ لُ)
گرفتن پوست دابه تا برابر و درست گردد و ستردن موی آن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). و رجوع به دهلقه شود
لغت نامه دهخدا
(دَ قِ لَ)
شاه دقله، به معنی دقله است. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). رجوع به دقله شود. ج، دقال. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(دِ لِ)
گیاهی خاردار که گون نیزگویند. (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از برهان). رجوع به گون شود، قنطره و پل، خواه از چوب و تخته باشد یا از سنگ و آهک و گچ و آجر. (ناظم الاطباء) (برهان). پلی که مردم بر آن گذرند. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(دَ لِ)
دهی است از دهستان زلقی بخش الیگودرز شهرستان بروجرد. واقع در 34هزارگزی جنوب الیگودرز. دارای 194 تن سکنه می باشد. آب آن از قنات و چاه تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
تصویری از دقله
تصویر دقله
گوسپند لاغر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دهله
تصویر دهله
پل چوبی یا پلی که با سنگ سازند
فرهنگ لغت هوشیار
تیرچوبی دو شاخه که از آن در ساختن نفار استفاده شود
فرهنگ گویش مازندرانی