جدول جو
جدول جو

معنی دقدقه - جستجوی لغت در جدول جو

دقدقه
(تَ ءُ)
شورو غوغا. (منتهی الارب). شور و غوغا برپا کردن مردم. (از اقرب الموارد) ، آواز سم ستوران. (منتهی الارب). آواز دادن سنب ستور در رفتن. (تاج المصادر بیهقی). آواز سم ستوران که در روان شدن آید. (دهار). شنیده شدن آواز سم ستوران. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
دقدقه
شور و غوغا
تصویری از دقدقه
تصویر دقدقه
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دقیقه
تصویر دقیقه
دقیق، یک شصتم ساعت که شصت ثانیه است، در علم نجوم یک شصتم از یک درجه، نکتۀ باریک و ظریف
فرهنگ فارسی عمید
(دِ دِ قَ / قِ)
دندق. رجوع به دندق شود
لغت نامه دهخدا
(دَقْ قا قَ)
کوبه که بدان برنج و مانند آن کوبند. (منتهی الارب). دنگ رزازی. (ناظم الاطباء). آنچه بدان برنج و از قبیل آنرا کوبند. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(دُ قَ)
خاکروبۀ زمین. (از ذیل اقرب الموارد از تاج)
لغت نامه دهخدا
(دَ قَ)
گاوان و خران خرمن کوب. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(دَ قی قَ /قِ)
دقیقه. مؤنث دقیق. ج، أدقّه، أدقّاء. (از اقرب الموارد). در ناظم الاطباء جمع آن دقاق و دقائق ضبط شده است. رجوع به دقیق شود، نکتۀ باریک لطیفه. نازک کاری. (یادداشت مرحوم دهخدا) : اندر داروهای مسهل آمیختن نه دقیقه بکار باید داشت از بهر آنکه هر دقیقه اندر این باب اصلی بزرگ است و هرگاه طبیب از این اصلها غافل باشد منفعت دارو مضرت گردد. (ذخیرۀ خوارزمشاهی).
به صد دقیقه ز آب درمنه تلخترم
به سخره چشمۀ خضرم چه خواند آن دریا.
خاقانی.
زیشان شنو دقیقۀ فقر از برای آنک
تصنیف را مصنف بهتر کند بیان.
خاقانی.
افشای این سر و اظهار این دقیقه جایز نشمرده ام. (سندبادنامه ص 175). طرار گفت: ای مهتر، نه همانا که او این دقیقه داند؟ (سندبادنامه ص 309).
هر چه هست از دقیقه های نجوم
یا یکایک نهفته های علوم.
نظامی.
کاین درج کآسمان شه دارد
وین دقیقه که او نگه دارد
هیچکس را ز خسروان جهان
کس ندیده ست آشکار و نهان.
نظامی.
استاد را بزورآوری بر من دست نبود بلکه مرا دقیقه ای از علم کشتی مانده بود که از من دریغ می داشت امروز بدان دقیقه بر من دست یافت. (گلستان سعدی).
امید در کمر زرکشت چگونه ببندم
دقیقه ایست نگارا در آن میان که تو دانی.
حافظ.
لب پیاله ببوس آنگهی به مستان ده
بدین دقیقه دماغ معاشران تر کن.
حافظ.
- دقیقه شناس، نکته شناس. نکته بین. باریک بین: نقرس، طبیب حاذق بسیارنظر دقیقه شناس. (منتهی الارب).
، (اصطلاح عرفان) به معنی سر دقیق است که هر کس بر آن آگاه نشود و مرتبت دقایق اجل از مرتبت حقایق است. (فرهنگ علوم عقلی از دستور العلماء ج 1 ص 104).
، (اصطلاح نجوم) جزء شصتم است از درجه. (منتهی الارب). شصت یک درجه و هر دقیقه شصت ثانیه باشد. (از مفاتیح العلوم). یک حصه از شصت حصۀ درجه، و تمامی درجه های فلک سه صد و شصت باشد. بدانکه فلک را دوازده برج اند و هر برج را سی درجه و هر درجه را شصت دقیقه و هر دقیقه را شصت ثانیه. (غیاث). سدس عشر درجه است، و اطلاق میشود بر سدس عشیر ساعت، و همچنین است حال در مابعد دقیقه از مراتب، یعنی ثانیه ها و ثالثه ها و غیر آن، یعنی دقیقه را گاهی از درجه گیرند و گاهی از ساعت. (از کشاف اصطلاحات الفنون). از اجزای واحد زاویه است برابر یک شصتم درجه، و منقسم به 60 ثانیه. (از دایرهالمعارف فارسی) : آفتاب را دو دور بود، یکی آنکه هر سیصد و شصت و پنج روز و ربعی از شبانروز به اول دقیقۀ حمل بازآید به همان وقت و روز که رفته بود. (نوروزنامه) ، واحد زمان، سدس عشر ساعت. (از اقرب الموارد). شصتم جزء از هر ساعت. (ناظم الاطباء). از اضعاف واحد زمان، برابر 60 ثانیه. (از دایرهالمعارف فارسی). ج، دقائق. (از اقرب الموارد) ، کنایه از زمان بسیار کوتاه، چنانکه گویند: یک دقیقه صبر کنید. (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
خرده، خرده باریک، دم یک شستم از یک تسو (ساعت)، راز پنهان مونث دقیق نکات دقیقه، نکته باریک امر غامض، یک شصتم از هر ساعت و آن برابر است با شصت ثانیه، زمانی کوتاه لحظه:) یک دقیقه صبر کنید . (، یک شصتم از یک درجه، (تصوف) سر دقیق که هر کس بر آن آگاه نشود و مرتبت دقایق اجل از مرتبت حقایق است. (دستور 104: 1) جمع دقائق (دقایق)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دقوقه
تصویر دقوقه
گاو خرمن کوب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دهدقه
تصویر دهدقه
جوش جوش آمدن دیگ، بریدن چون بریدن گوشت، جوشظمدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دقیقه
تصویر دقیقه
((دَ قِ یا قَ))
یک ششم ساعت، نکته، نکته باریک، یک شصتم از یک درجه، جمع دقائق
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دقیقه
تصویر دقیقه
دم
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دقیقه
تصویر دقیقه
دقائق
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از دقیقه
تصویر دقیقه
Minute
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از دقیقه
تصویر دقیقه
minute
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از دقیقه
تصویر دقیقه
minuto
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از دقیقه
تصویر دقیقه
นาที
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از دقیقه
تصویر دقیقه
Minute
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از دقیقه
تصویر دقیقه
хвилина
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از دقیقه
تصویر دقیقه
minuta
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از دقیقه
تصویر دقیقه
分钟
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از دقیقه
تصویر دقیقه
minuto
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از دقیقه
تصویر دقیقه
منٹ
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از دقیقه
تصویر دقیقه
মিনিট
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از دقیقه
تصویر دقیقه
dakika
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از دقیقه
تصویر دقیقه
minuto
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از دقیقه
تصویر دقیقه
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از دقیقه
تصویر دقیقه
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از دقیقه
تصویر دقیقه
минута
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از دقیقه
تصویر دقیقه
मिनट
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از دقیقه
تصویر دقیقه
menit
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از دقیقه
تصویر دقیقه
minuut
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از دقیقه
تصویر دقیقه
דַּקָּה
دیکشنری فارسی به عبری