جدول جو
جدول جو

معنی دقاق - جستجوی لغت در جدول جو

دقاق
چوبکوب کوبنده، آرد فروش باریکی، خرده ریز ریزه تراشه آرد فروش باریکی، باریک دقیق، خرده ریز
فرهنگ لغت هوشیار
دقاق
بسیار کوبنده، آردفروش، گازر
تصویری از دقاق
تصویر دقاق
فرهنگ فارسی عمید
دقاق
دقیق ها، باریک، جمع واژۀ دقیق
تصویری از دقاق
تصویر دقاق
فرهنگ فارسی عمید
دقاق
((دَ قّ))
آردفروش
تصویری از دقاق
تصویر دقاق
فرهنگ فارسی معین
دقاق
((دُ))
باریکی، باریک، دقیق، خرده ریز
تصویری از دقاق
تصویر دقاق
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ادقاق
تصویر ادقاق
باریک کردن، نیکو کوفتن، گوسبند بخشیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دراق
تصویر دراق
می، پاد زهر، جمع درقه، سپرها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دلاق
تصویر دلاق
آبچین زیبا (آبچین قطیفه)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دقیق
تصویر دقیق
باریک از هر چیز، لطیف و تنگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دقوق
تصویر دقوق
شهری است میانه بغداد و اربل
فرهنگ لغت هوشیار
گربه ماهی رودخانه ای لاروس این واژه را تازی گشته پارسی دانسته ولی یونانی تازی گشته است
فرهنگ لغت هوشیار
جمع دقیقه، خرد ه ها خرده های باریک، دم ها جمع دقیقه. نکات باریک خرده ها: دقایق نظری و علمی، یک شصتم های ساعت دقیقه ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دقایق
تصویر دقایق
جمع دقیقه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دقیق
تصویر دقیق
درست تیزنگر، ریزبین، باریک بین، مو به مو، تیزنگر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دهاق
تصویر دهاق
پر و مالامال، پیاپی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رقاق
تصویر رقاق
نازک، رقیق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زقاق
تصویر زقاق
خیک ساز خیک فروش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حقاق
تصویر حقاق
مخاصمه و مرافعه کاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دحاق
تصویر دحاق
برون زهدانی بیرون آمدن زهدان پس از زایمان از بیماری های دامی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شقاق
تصویر شقاق
دشمنی، خصومت، ناسازگاری، نفاق، مخالفت کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شقاق
تصویر شقاق
مخالفت کردن، ناسازگاری، ترک، شکاف
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رقاق
تصویر رقاق
رقیق، نازک، نان نازک مثل نان لواش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دقیق
تصویر دقیق
نکتۀ باریک، کار پوشیده و دشوار، امر غامض، باریک، کم، هر چیز نرم، آرد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عقاق
تصویر عقاق
آب تلخ بار ماده ستور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دقیق
تصویر دقیق
((دَ))
باریک، نازک، خرد، کوچک
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دقایق
تصویر دقایق
((دَ یِ))
جمع دقیقه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دهاق
تصویر دهاق
((دِ))
پر، لبریز
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رقاق
تصویر رقاق
((رُ))
نازک، نان لواش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شقاق
تصویر شقاق
((ش))
دشمنی ورزیدن، دشمنی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زقاق
تصویر زقاق
کوچه، کوچۀ تنگ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دقایق
تصویر دقایق
دقیقه ها، دقیق ها، یک شصتم ساعت که شصت ثانیه است، در علم نجوم یک شصتم از یک درجه، نکته های باریک و ظریف، جمع واژۀ دقیقه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دقیق
تصویر دقیق
Elaborate, Exact, Accurate, Exacting, Fastidious, Meticulous, Observant, Precise, Prudent, Rigorous, Thorough
دیکشنری فارسی به انگلیسی
точный , подробный , требовательный , придирчивый , тщательный , внимательный , предусмотрительный , строгий
دیکشنری فارسی به روسی
genau, ausführlich, anspruchsvoll, pedantisch, akribisch, aufmerksam, präzise, klug, rigoros, gründlich
دیکشنری فارسی به آلمانی
точний , детальний , вимогливий , прискіпливий , ретельний , спостережливий , обачний , суворий , ретельний
دیکشنری فارسی به اوکراینی