- دقاق
- چوبکوب کوبنده، آرد فروش باریکی، خرده ریز ریزه تراشه آرد فروش باریکی، باریک دقیق، خرده ریز
معنی دقاق - جستجوی لغت در جدول جو
- دقاق
- بسیار کوبنده، آردفروش، گازر
- دقاق
- دقیق ها، باریک، جمع واژۀ دقیق
- دقاق ((دَ قّ))
- آردفروش
- دقاق ((دُ))
- باریکی، باریک، دقیق، خرده ریز
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
باریک کردن، نیکو کوفتن، گوسبند بخشیدن
می، پاد زهر، جمع درقه، سپرها
آبچین زیبا (آبچین قطیفه)
باریک از هر چیز، لطیف و تنگ
شهری است میانه بغداد و اربل
گربه ماهی رودخانه ای لاروس این واژه را تازی گشته پارسی دانسته ولی یونانی تازی گشته است
جمع دقیقه، خرد ه ها خرده های باریک، دم ها جمع دقیقه. نکات باریک خرده ها: دقایق نظری و علمی، یک شصتم های ساعت دقیقه ها
جمع دقیقه
درست تیزنگر، ریزبین، باریک بین، مو به مو، تیزنگر
پر و مالامال، پیاپی
نازک، رقیق
خیک ساز خیک فروش
مخاصمه و مرافعه کاری
برون زهدانی بیرون آمدن زهدان پس از زایمان از بیماری های دامی
دشمنی، خصومت، ناسازگاری، نفاق، مخالفت کردن
مخالفت کردن، ناسازگاری، ترک، شکاف
رقیق، نازک، نان نازک مثل نان لواش
نکتۀ باریک، کار پوشیده و دشوار، امر غامض، باریک، کم، هر چیز نرم، آرد
آب تلخ بار ماده ستور
کوچه، کوچۀ تنگ
دقیقه ها، دقیق ها، یک شصتم ساعت که شصت ثانیه است، در علم نجوم یک شصتم از یک درجه، نکته های باریک و ظریف، جمع واژۀ دقیقه
Elaborate, Exact, Accurate, Exacting, Fastidious, Meticulous, Observant, Precise, Prudent, Rigorous, Thorough
точный , подробный , требовательный , придирчивый , тщательный , внимательный , предусмотрительный , строгий
genau, ausführlich, anspruchsvoll, pedantisch, akribisch, aufmerksam, präzise, klug, rigoros, gründlich
точний , детальний , вимогливий , прискіпливий , ретельний , спостережливий , обачний , суворий , ретельний