جدول جو
جدول جو

معنی دفناس - جستجوی لغت در جدول جو

دفناس
(دِ)
مرد گول فرومایه، مرد بخیل، راعی کاهل که بخواب رود و شتران را بگذارد که تنها چرا کنند. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
دفناس
گول، فرومایه، زفت، تنبل
تصویری از دفناس
تصویر دفناس
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(دُ فَ)
جمع واژۀ دفین. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به دفین شود
لغت نامه دهخدا
(دَ فِ)
میانه: دفناء الامر، میان کار. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(دَ)
مرغکی است از انواع گنجشک طوق سیاه و بر پشت خطوط سرخ دارد. (منتهی الارب). پرنده ای است کوچک با پرهای سفید و سیاه و بیشتر در ساحل دریا بسر میبرد. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(دِ)
شیر که اسد باشد. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(دِ)
به معنی و وزن دفناس است، یعنی مرد گول فرومایه. (منتهی الارب) (آنندراج). مرد احمق فرومایه. (ناظم الاطباء) ، مرد بخیل، راعی کاهل که به خواب رود و شتران را بگذارد که تنها چرا کنند. (منتهی الارب) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(دِ نِ)
زن گول. (منتهی الارب). حمقاء. (اقرب الموارد) ، مرد گول فرومایه. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، زن گران جسم. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از دنفاس
تصویر دنفاس
گول، فرومایه، زفت، شبان تنبل شبان خفته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دفنا
تصویر دفنا
جمع دفین، نهنبیده ها زیر خاکی ها
فرهنگ لغت هوشیار