- دفلاسیون
- فرانسوی روبش زبانزد زمین شناسی
معنی دفلاسیون - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
فرانسوی فرساب
فرانسوی گروه نمایندگی، نمایندگان
فرانسوی بازتابش، سکالش (تامل)
پخش زیاد اسکناس و تورم پول
سازمان یا انجمنی که برای اداره کردن رشته ای ورزشی تشکیل شود، اتحادیه ای از سندیکاهای کارگری، در علوم سیاسی اتحادیه ای از چند ایالت که به صورت یک کشور اداره می شود
دولتی که چند ایالت با هم تشکیل دهند، انجمنی که برای تنظیم و نظارت بر امور اجتماعی تشکیل گردد و بیشتر مورد استعمال آن در کارهای ورزشی می باشد
(مد گردی در فارسی) لرزش آواز زیر و بم آهنگ ورتشی (ورتش تغییر) مرغول آوایی (مرغول تحریر و نغمه آوا) مدگردی عبارتست از تغییر مایه و مقام مثلا در موسیقی ایرانی رفتن از شور لا به شور می را تغییر مایه و رفتن از ماهور به راک را تغییر مقام گویند و مجموع این تغییرات بطور کلی مدگردی نامیده میشود
((فِ یُ))
فرهنگ فارسی معین
اتحادیه ای مرکب از چند کشور یا استان، سازمان یا انجمنی که برای اداره یک رشته ورزشی تشکیل می شود
Federacy, Federation
Modulation
federação
modulação
федерация
Föderation
federacja
Modulation
modulacja
модуляция
федерація
модуляція
modulatie
federación
modulación
fédéralisme, fédération
modulation
federazione
modulazione
federatie
संचारण
পরিবর্তন
federasi
modulasi
modülasyon