- دفران
- ارج سرو کوهی از گیاهان
معنی دفران - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ناسپاسی
آمرزش، بخشایش
دار بست برای مو رز
دیگران
جمع دار، خانه ها سرای ها
چرخ خوردن، گردش، دور زدن، گشتن، گردیدن
خودپسند
دنیا و آخرت. در عربی در حالت رفعی استعمال شود ولی در فارسی مراعات این قاعده نکنند
دیده گاو خوان چهارم از ماهخوان ها (منازل قمر) زبانزد اختر شناسی پییگ
یکی از منازل قمر مشتمل بر پنج ستاره در برج ثور، ستاره ای در چشم صورت فلکی ثور، عین الثور
گردیدن گرد چیزی، گردش کردن چیزی پیرامون چیز دیگر، گردش دایره مانند، گردش گرد چیزی
دوران دم: در علم زیست شناسی گردش خون
دوران دم: در علم زیست شناسی گردش خون
آمرزیدن، آمرزش
ناسپاسی نا سپاسی نا شکری: (از طریق هوا داری و محرمیت بر طرف شده قدم در بادیه غدر و کفران نهاد)، یا کفران نعمت. حق نشناسی نعمت دیگران: عاقبت اسکندر... بشامت کفران نعمت از اندک نفری روی بر تافت
روزگار، عهد، زمان
ناسپاسی کردن، نیکی های کسی را نادیده گرفتن، بی دینی، بی ایمانی
پوشاندن و آمرزیدن گناه، چشم پوشیدن و در گذشتن از گناه کسی، آمرزش
روباه، جمع درن، ریمناک ها، جامه های کهنه
چاه انباشته
از ریشه فرانسوی در تازی تنور دار نانوا