جدول جو
جدول جو

معنی دفاع - جستجوی لغت در جدول جو

دفاع
دفع کردن از کسی، همدیگر را راندن
تصویری از دفاع
تصویر دفاع
فرهنگ لغت هوشیار
دفاع
پدافند
تصویری از دفاع
تصویر دفاع
فرهنگ واژه فارسی سره
دفاع
((دِ))
از دستبرد دشمن حفظ کردن، بازداشتن، پس زدن، پاسخ طرف مقابل در هر دعوی، جنگی که مسلمانان با کافران کنند برای جلوگیری از حمله آنان
تصویری از دفاع
تصویر دفاع
فرهنگ فارسی معین
دفاع
از کسی حمایت کردن، بدی و آزاری را از خود یا از دیگری دور کردن، وطن و ناموس و حقوق خود را از دستبرد دشمن حفظ کردن
تصویری از دفاع
تصویر دفاع
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دفاعی
تصویر دفاعی
پدافندی منسوب به دفاع: (قوه دفاعی بدن در مقابل عوامل خارجی)
فرهنگ لغت هوشیار
оборонительный
دیکشنری فارسی به روسی
रक्षात्मक
دیکشنری فارسی به هندی
ป้องกัน
دیکشنری فارسی به تایلندی
প্রতিরক্ষামূলক
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از دماع
تصویر دماع
اشکپای جای اشک بر رخساره، اشکریزه از بیماری های چشمی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دلاع
تصویر دلاع
ناخن پریان شسن شسن شکمپا از آبزیان، هندوانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دفوع
تصویر دفوع
پس زننده، پاکو بند ستور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دفان
تصویر دفان
چاه انباشته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دفاف
تصویر دفاف
جنبرک ساز دفله ساز آنکه دف سازد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رفاع
تصویر رفاع
انبار کردن چاش (غله)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دافع
تصویر دافع
مانع، بازدارنده، راننده، جهیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یفاع
تصویر یفاع
تل، پشته، زمین بلند
فرهنگ فارسی عمید