جدول جو
جدول جو

معنی دفآن - جستجوی لغت در جدول جو

دفآن
(دَفْ)
رجل دفآن، مرد جامۀ گرم پوشیده. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و مؤنث آن دفآی است. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دفن
تصویر دفن
چیزی را زیر خاک کردن و پنهان ساختن، پنهان کردن، به خاک سپردن مرده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دفین
تصویر دفین
پنهان شده در زیر خاک، مدفون، زیر خاک رفته
فرهنگ فارسی عمید
(دَفْ فَ)
تثنیۀ دف، که نظام قاری آنرا توسعاً در معنی دفه، که آلت جولاهان است، بکار برده:
ز چرخ قز آوازۀ سوره خاست
ز دفین فغان بهر ماسوره خاست.
و رجوع به دفه شود
لغت نامه دهخدا
(دَ)
بندۀ گریخته. (منتهی الارب). برده ای که ازترس مولایش و یا از رنج کار گریخته باشد ولی از شهر خارج نگشته، گویی که خود را در خانه های شهر دفن کرده است. (از اقرب الموارد) ، شتر رمیده، یا آنکه بی حاجت همچو گریختگان هر سو رود از مردم و شتر. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، ناقه که عادتش چنان باشد که در آبخور میان و وسط شتران بود. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، حسب دفون، اصل و نسب که مشهور نباشد. (از ذیل اقرب الموارد از لسان) ، رجل دفون، شخص خامل و گمنام. (از ذیل اقرب الموارد از لسان)
لغت نامه دهخدا
(دَفْ)
مؤنث دفآن، یعنی زن جامۀ گرم پوشیده. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، زن خیمه نشین. (منتهی الارب) (آنندراج) ، مؤنث أدفاء است یعنی زنی که کاهلش بر سینه اش مشرف و خمیده باشد. (از اقرب الموارد). زن کوژپشت. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(دَفْ)
زن جامۀ گرم پوشیده. (ناظم الاطباء). رجوع به دفآن و دفآی شود
لغت نامه دهخدا
(دِ)
رکیه دفان، چاه انباشته. (منتهی الارب). چاهی که قسمتی از آن مدفون شده باشد. (از اقرب الموارد). ج، دفن. (اقرب الموارد) (منتهی الارب).
- ماء دفان، آب انباشته و مدفون. (از ذیل اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(دَفْ فا)
چوب و تختۀکشتی. ج، دفافین. (از ذیل اقرب الموارد از تاج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از دفین
تصویر دفین
نهبیده پنهانشده زیرخاک کرده مدفون، پنهان کرده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دفن
تصویر دفن
پوشیده وپنهان کردن در خاک، مستور و مخفی کردن چون دفن میت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دفون
تصویر دفون
بنده گریخته، شتر رمیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دفان
تصویر دفان
چاه انباشته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دفین
تصویر دفین
((دَ))
پنهان شده در زیر خاک، مدفون
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دفن
تصویر دفن
((دَ))
به خاک سپردن مرده، پنهان کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دفن
تصویر دفن
خاکسپاری، گوراندن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دفن
تصویر دفن
Interment
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از دفن
تصویر دفن
inhumation
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از دفن
تصویر دفن
mazishi
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از دفن
تصویر دفن
매장
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از دفن
تصویر دفن
埋葬
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از دفن
تصویر دفن
קְבוּרָה
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از دفن
تصویر دفن
अंत्येष्टि
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از دفن
تصویر دفن
pemakaman
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از دفن
تصویر دفن
погребение
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از دفن
تصویر دفن
begrafenis
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از دفن
تصویر دفن
entierro
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از دفن
تصویر دفن
sepoltura
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از دفن
تصویر دفن
enterro
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از دفن
تصویر دفن
埋葬
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از دفن
تصویر دفن
pochówek
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از دفن
تصویر دفن
поховання
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از دفن
تصویر دفن
Beisetzung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از دفن
تصویر دفن
การฝังศพ
دیکشنری فارسی به تایلندی