مؤنث دفآن، یعنی زن جامۀ گرم پوشیده. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، زن خیمه نشین. (منتهی الارب) (آنندراج) ، مؤنث أدفاء است یعنی زنی که کاهلش بر سینه اش مشرف و خمیده باشد. (از اقرب الموارد). زن کوژپشت. (ناظم الاطباء)
مؤنث دفآن، یعنی زن جامۀ گرم پوشیده. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، زن خیمه نشین. (منتهی الارب) (آنندراج) ، مؤنث أدفاء است یعنی زنی که کاهلش بر سینه اش مشرف و خمیده باشد. (از اقرب الموارد). زن کوژپشت. (ناظم الاطباء)
جامۀ گرم. (منتهی الارب). آنچه به وی گرم شده آید از لباس و خیمه وبساط ساخته از پشم شتر و یا از صوف. (دهار). هر چه بدان گرم شوند از لباس و غیره. (از اقرب الموارد)
جامۀ گرم. (منتهی الارب). آنچه به وی گرم شده آید از لباس و خیمه وبساط ساخته از پشم شتر و یا از صوف. (دهار). هر چه بدان گرم شوند از لباس و غیره. (از اقرب الموارد)
گرم شدن و جامۀ گرم پوشیدن. (از منتهی الارب). گرم شدن و حرارت یافتن در مقابل سرما. (از اقرب الموارد). گرم شدن. (دهار) (المصادر زوزنی). دفاءه. دفوء. و رجوع به دفاءه و دفوء شود
گرم شدن و جامۀ گرم پوشیدن. (از منتهی الارب). گرم شدن و حرارت یافتن در مقابل سرما. (از اقرب الموارد). گرم شدن. (دهار) (المصادر زوزنی). دفاءه. دفوء. و رجوع به دفاءه و دفوء شود
شدت گرما. (منتهی الارب). نقیض شدت سرما. (از اقرب الموارد). ج، أدفاء. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) ، ناخوشی. (منتهی الارب) ، شیر و پشم و بچۀ ستور و مانند آن که نفع گیرند از وی. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) : و الانعام خلقها لکم فیها دف ء و منافع و منها تأکلون. (قرآن 5/16) ، و انعام را برای شما آفرید که در آنها ’دف ء’ است و منافعی، و از آنها می خورید، آنچه بدان پوشش نمایند ازپشم و صوف و مانند آن. (منتهی الارب). آنچه بدان گرم شوند از لباس و خیمه و بساط. (ترجمان القرآن جرجانی). آنچه گرم کند از پشم و پشم شتر. (از اقرب الموارد). پشم ستور و مانند آن که از وی نفع یابند و گرم شوند در سرما. (یادداشت مرحوم دهخدا) ، دهش. (منتهی الارب). عطیه. (ذیل اقرب الموارد از لسان) ، پس بردۀ دیوار. (منتهی الارب). پس ردۀ دیوار. (ناظم الاطباء). ’کن’ و پناهگاه دیوار. (از اقرب الموارد) : اقعد فی دف ء هذا الحائط، در پناه این دیوار بنشین. (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب)
شدت گرما. (منتهی الارب). نقیض شدت سرما. (از اقرب الموارد). ج، أدفاء. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) ، ناخوشی. (منتهی الارب) ، شیر و پشم و بچۀ ستور و مانند آن که نفع گیرند از وی. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) : و الانعام خلقها لکم فیها دف ء و منافع و منها تأکلون. (قرآن 5/16) ، و انعام را برای شما آفرید که در آنها ’دف ء’ است و منافعی، و از آنها می خورید، آنچه بدان پوشش نمایند ازپشم و صوف و مانند آن. (منتهی الارب). آنچه بدان گرم شوند از لباس و خیمه و بساط. (ترجمان القرآن جرجانی). آنچه گرم کند از پشم و پشم شتر. (از اقرب الموارد). پشم ستور و مانند آن که از وی نفع یابند و گرم شوند در سرما. (یادداشت مرحوم دهخدا) ، دهش. (منتهی الارب). عطیه. (ذیل اقرب الموارد از لسان) ، پس بردۀ دیوار. (منتهی الارب). پس ردۀ دیوار. (ناظم الاطباء). ’کن’ و پناهگاه دیوار. (از اقرب الموارد) : اقعد فی دف ء هذا الحائط، در پناه این دیوار بنشین. (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب)