جدول جو
جدول جو

معنی دغبجه - جستجوی لغت در جدول جو

دغبجه(تَ غَیْ یُ)
بر آبخور آوردن شتران را هر روز، در ناز و نعمت بودن: هم یدغبجون أنفسهم. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(تَ غَرْ رُ)
بعد سختی نرم گردیدن. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، مهربانی نمودن شتر ماده بر بچۀ خود. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(تَ رُ)
سطبری زن و گرانی آن. (از منتهی الارب). بزرگ و سنگین شدن زن. (از اقرب الموارد) ، گام نزدیک گذاشته رفتن. (از منتهی الارب). با گامهای متقارب راه رفتن. (از اقرب الموارد) ، پیش آمدن و پس رفتن. (از منتهی الارب). اقبال و ادبار. (از اقرب الموارد) ، میل کردن شتران بسوی آب. (از منتهی الارب). دوباره روی آوردن شتران بر آب پس از ورود بر آن. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(غُجَ)
یک آشام از آب و شراب. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا