قوت و فربهی، و از آن جمله است که گویند: ’لا دعم بفلان’ یعنی او را نه نیرو و نه فربهی است. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، پیه و گوشت، گویند: جاریه ذات دعم،یعنی دارای گوشت و پیه. (از اقرب الموارد) ، مال بسیار. (از ذیل اقرب الموارد از قاموس)
قوت و فربهی، و از آن جمله است که گویند: ’لا دعم بفلان’ یعنی او را نه نیرو و نه فربهی است. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، پیه و گوشت، گویند: جاریه ذات دعم،یعنی دارای گوشت و پیه. (از اقرب الموارد) ، مال بسیار. (از ذیل اقرب الموارد از قاموس)
فرانهادن ستون را، یا ستون کج شده را راست کردن. (از منتهی الارب). ستون فا چیزی نهادن. (المصادر زوزنی) (تاج المصادر بیهقی). ستون نهادن چیزی را هنگام خم شدن، یا ستون نهادن چیزی را تا خم نشود. (از اقرب الموارد) ، گرد آمدن با زن، یا سپوختن نره را در شرم زن، یا تمام انداختن آن را در آن. (از منتهی الارب). آرمیدن با زن. (از ذیل اقرب الموارد از لسان) ، کمک کردن و تقویت نمودن کسی را. (از اقرب الموارد). پایندانی کردن. (تاج المصادر بیهقی)
فرانهادن ستون را، یا ستون کج شده را راست کردن. (از منتهی الارب). ستون فا چیزی نهادن. (المصادر زوزنی) (تاج المصادر بیهقی). ستون نهادن چیزی را هنگام خم شدن، یا ستون نهادن چیزی را تا خم نشود. (از اقرب الموارد) ، گرد آمدن با زن، یا سپوختن نره را در شرم زن، یا تمام انداختن آن را در آن. (از منتهی الارب). آرمیدن با زن. (از ذیل اقرب الموارد از لسان) ، کمک کردن و تقویت نمودن کسی را. (از اقرب الموارد). پایندانی کردن. (تاج المصادر بیهقی)
تازی از پارسی از بای آفرین ذوا ظزبا، خواندن جمله های ماثور از پیغامبر و امامان در اوقات معین برای طلب آمرزش و بر آورده شدن، حاجات، نیایش کردن، در خواست حاجت از خدا، نیایش، مدح ثنا، تحیت درود سلام، تضرع، نفرین) زورمندی مکن بر اهل زمین تا دعایی بر آسمان نرود (گلستان)، جمع ادعیه. یا دعای خیر خیر کسی را در دعا خواستن، تحیت درود، برکت. یا صیغه دعا فعلی است که از سوم شخص مفرد مضارع گرفته میشود و میان علامت مضارع که -) د (آخر باشد و حرف قبل از آن الفی (آ) در آورند. در مور د نفی میمی (م) برآن افزایند: باد و مباد (در اصل بواد و مبواد) کناد و مکناد و مبیناد گاه باء تاکید بر سر فعل دعا در آید: در بعضی فعلها صیغه دعا در اول شخص مفرد و سوم شخص مفرد و جمع مستعمل است، حاجت خواستن
تازی از پارسی از بای آفرین ذوا ظزبا، خواندن جمله های ماثور از پیغامبر و امامان در اوقات معین برای طلب آمرزش و بر آورده شدن، حاجات، نیایش کردن، در خواست حاجت از خدا، نیایش، مدح ثنا، تحیت درود سلام، تضرع، نفرین) زورمندی مکن بر اهل زمین تا دعایی بر آسمان نرود (گلستان)، جمع ادعیه. یا دعای خیر خیر کسی را در دعا خواستن، تحیت درود، برکت. یا صیغه دعا فعلی است که از سوم شخص مفرد مضارع گرفته میشود و میان علامت مضارع که -) د (آخر باشد و حرف قبل از آن الفی (آ) در آورند. در مور د نفی میمی (م) برآن افزایند: باد و مباد (در اصل بواد و مبواد) کناد و مکناد و مبیناد گاه باء تاکید بر سر فعل دعا در آید: در بعضی فعلها صیغه دعا در اول شخص مفرد و سوم شخص مفرد و جمع مستعمل است، حاجت خواستن
درهم دراخما: یونانی در پهلوی دیرم زوزن جوجر همرس دندان سودگی، هموار شدن واحد سکه نقره (وزن و بهای آن در عصرهای مختلف متفاوت بوده است)، واحد وزن معاذل شش دانگ (هر دانگ دو قیراط)
درهم دراخما: یونانی در پهلوی دیرم زوزن جوجر همرس دندان سودگی، هموار شدن واحد سکه نقره (وزن و بهای آن در عصرهای مختلف متفاوت بوده است)، واحد وزن معاذل شش دانگ (هر دانگ دو قیراط)