جدول جو
جدول جو

معنی دعفیلا - جستجوی لغت در جدول جو

دعفیلا
گیاهی است. اوروبنخی. جعفیل. أسدالعدس. (از یادداشت مؤلف). و رجوع به اسدالعدس شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دفیله
تصویر دفیله
حرکت نمایشی مانکن ها در سالن های نمایش لباس، رژه
فرهنگ فارسی عمید
(بُ)
اصلاح فنج کردن و نسبت نمودن کسی را به سوی آن. (منتهی الارب). اصلاح عفل کردن و نسبت نمودن کسی را به سوی آن. (ناظم الاطباء). رجوع به عفل و رجوع به فنج شود
لغت نامه دهخدا
(دِ لِ)
عمل به رده رفتن و گذشتن گروهی از برابر کسی یا جمعی. عمل گذشتن سربازان، ورزشکاران و پیشاهنگان از مقابل شاه، هیئت دولت، اولیای امور، فرماندهان و غیره. (فرهنگ فارسی معین). رژه. (لغات فرهنگستان).
- دفیله رفتن، گذشتن و به راه روانه شدن گروهی چون سربازان و ورزشکاران از برابر کسی یا جمعی. گذشتن سربازان و ورزشکاران و پیشاهنگان از مقابل شاه و هیئت دولت و اولیای امور و فرماندهان و غیره. (فرهنگ فارسی معین). رژه رفتن. (لغات فرهنگستان)
لغت نامه دهخدا
اسم عربی غوره است. (تحفۀ حکیم مؤمن) (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
(عَ)
نام آبی است در نزدیکی طفخۀ غربی. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
جنسی از هندوان. (الجماهر بیرونی ص 218 حاشیه)
لغت نامه دهخدا
اسم سریانی اقاقیا است. (تحفۀ حکیم مؤمن) (مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
به لغت یونانی به معنی دوستدار باشد، (برهان)، رجوع به فیلسوف شود
لغت نامه دهخدا
فرانسوی رژه عمل گذشتن سربازان ورزشکاران و پیشاهنگان از مقابل شاه هیئت دولت اولیای امور فرماندهان و غیره رژه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عفلا
تصویر عفلا
فنجی: زن و شتر ماده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دفیله
تصویر دفیله
((دِ))
رژه
فرهنگ فارسی معین