جدول جو
جدول جو

معنی دعفصه - جستجوی لغت در جدول جو

دعفصه
(دِ فِ صَ)
زن لاغر. (منتهی الارب). زن سبک جسم لاغر. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(تَ غَیْ یُ)
دعموصناک گردیدن آب. (از منتهی الارب). بسیار شدن دعموص و کفچلیزک در آب. (از اقرب الموارد). و رجوع به دعموص شود
لغت نامه دهخدا
(دَ فَ قَ)
گولی. (منتهی الارب). حمق و حماقت. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(دَ فَ صَ)
فربهی و افزونی گوشت. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(صَ فَ صَ)
سکباجه، یعنی شوربای با سرکه آمیخته، لغت یمانی است. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(دِ عَ صَ)
جمع واژۀ دعص. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به دعص شود
لغت نامه دهخدا
(دِ صَ)
ریگ تودۀ گرد یا پشتۀ ریگ مجتمع یا پشتۀ خرد از ریگ. (منتهی الارب). تپۀ گرد آمده از ریگ و شن. (از اقرب الموارد). دعص. ج، دعص. (اقرب الموارد). و رجوع به دعص شود
لغت نامه دهخدا
(عَ فِ صَ)
مؤنث عفص. گس و قابض: ادویۀعفصه. (از فرهنگ فارسی معین). رجوع به عفص شود
لغت نامه دهخدا
(عَ صَ)
یک دانۀ عفص. (از اقرب الموارد). رجوع به عفص شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از عفصه
تصویر عفصه
در فارسی عفصه مونث عفص گریشنک زگیل گیاهی
فرهنگ لغت هوشیار