جدول جو
جدول جو

معنی دعسین - جستجوی لغت در جدول جو

دعسین
(دَ سَ)
لقب ابوبکر بن احمد بن علی قرشی، فقیه زیدی قرن هشتم هجری. وی در شهر زبید به تقوی شهرت داشت و به سال 752 هجری قمری در این شهر درگذشت. او راست: شرح سنن ابی داود، در حدود چهارجلد. (از الاعلام زرکلی ج 2 ص 34 از العقیق الیمانی)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

موضعی است ظاهراً بحدود موصل، و محل اقامت کردان آن نواحی، و شاید نیز صورتی از داسن باشد، رجوع به داسن شود، (از کتاب کرد و پیوستگی نژادی و تاریخی او ص 176)
لغت نامه دهخدا
(بَ)
سبک گردانیدن تنگی سال پیه شتران را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(دَ)
دسینه. خم. (جهانگیری). به معنی خم باشد که به عربی دن ّ گویند. (برهان). و رجوع به دسینه شود:
تازه به عهد تو باد گلشن دولت
تا گل دل تازه از زهاب دسین است.
سیف اسفرنگی (از جهانگیری)
لغت نامه دهخدا
تصویری از دسین
تصویر دسین
((دَ))
دسینه، خم شراب، سرکه و غیره
فرهنگ فارسی معین